Escolar Documentos
Profissional Documentos
Cultura Documentos
امروز روز حركت است ،مشايعين به شهر رفتند و همراهان سفر مشغول بستن بارها شدند .هفت يدك
سركاري در جلو بوده و از اجزاء ،چهارده كالسكه و درشكه در اين سفر همراه بود .حدود پانزده رأس قاطر
بار سايس( )1خانه سركاري و مستخدمين را مي كشيدند.
اين بنده ،اسدال ميرزا و نواب نصرال ميرزا در يك كالسكه نشستيم و نواب محمود ميرزا و نواب رضا قلي
ميرزا هم در يك درشكه نشسته ،ساير اجزاء هم هريك به مركب هاي بي جان( )2و جان دار خود سوار شده،
عازم گشتند .در عين حركت ،فقرا ازدحامي داشتند .به هر يك عطايي فرمودند .و نيز به خدام حرم هم مبلغي
وافي دادند كه بين يك ديگر تقسيم نمايند .به عون الهي ،به سلمتي حركت كرديم.
[ حسن آباد]
منزل امروز حسن آباد( )3است كه تا زاويه مقدسه شش فرسنگ مسافت دارد .از اين جا تا به قم ،راه شوسه
است كه درين عهد همايون ،حضرت مستطاب اشرف امين السلطان ،وزير اعظم ،باني آن شده اند ،بسيار
خوب ساخته اند .اين راه بهتر از شوسه است كه از مشهد مقدس تا قوچان ساخته اند .طرف دست راست اين
راه تمام سبزه و باصفاست .يك فرسنگ و نيم راه كه آمديم ،يك دسته سوار ديديم كه به طرف طهران مي
روند ،معلوم شد كه اين سوارها از ايل شاهسون بغدادي( )4هستند كه در صحاري شهر ساوه و آوه( )5منزل
دارند .اين زمان به جهت سان دادن و گرفتن جيره و مرسوم به طهران مي روند و گويا بعد مأمور فارس
شوند .سركرده ايشان ،اكبرخان سرتيپ است.
و ما التزام نسپرده ايم كه در هرجا از هركس تملق كنيم .حقيقت گويي ،از هرچيز بهتر است؛ اين سواراني كه
امروز ديديم ،از وضع لباس و اسبان و طرز حركات و رفتار ايشان معلوم شد كه خيلي بي نظم هستند.
[قريه كاريزك ]
در سر دو فرسنگ و نيمي ،قريه كاريزك( )6نمايان شد .اين قريه متعلق به جناب مستطاب آقا ميرزا علي خان
امين الدوله( )7رئيس دارالشوراي كبري و وزير وظايف و اوقاف و پست خانه هاست.
در توي درختان ،آفتاب گردان هاي متعدد زده بودند كه بايد از براي صرف نهار درين جا فرود آييم .اين جا
جلگه خوبي دارد .هوا به شدت گرم بود .درين جا مهمان خانه تازه ساز قشنگي دارد كه اطاق ها فرش كرده،
و ميز و مبل گذارده شده است .هر وقت هركس برسد ،هرچه از اطعمه و اشربه بخواهد براي او حاضر است.
درين مكان پياده شديم و صرف نهار كرديم .بعد از يك ساعت توقف ،از اين جا [كه ]سوارشديم ،ديگر سبزه و
صفايي در راه ديده نمي شود ،مگر تا يك فرسخ مانده به حسن آباد .چادرهاي اردو از يك فرسخي نمايان بود.
دو ساعت به غروب مانده ،به حسن آباد رسيديم و فرود آمديم و منزل كرديم.
حسن آباد ،در جلگه واقع است .باغي درين جاست كه متعلق به حاجي محمدحسن كمپاني( ،)8امين دارالضرب
است كه كاروانسراي تو در تو و آب انبار خوب و مهمان خانه قشنگي دارد .از قراري كه تحقيق كردم ،آبادي
و قريه حسن آباد متعلق به ميرزاحسن خان( )9متخلص به «شوكت» ،منشي اول سفارت عثماني ،مقيم تهران
است .مشاراليه از اطياب و انجاب فارس است .روزگاري است كه در دارالخلفه طهران است و از بدوشباب،
به تحصيل علوم و كسب فضايل زحمتي كامل كشيده؛ قواعد عربيه و قوانين ادبيه را فرا گرفته؛ در طبيعي و
رياضي و الهي ،محظوظ گشته؛ در شاعري نيز مقامي عالي دارد .اين غزل از اوست:
گره از كار عاشقان شد باز تا گشودي گره ز زلف دراز
تاچه خواهي از پي نشيب و فراز گه به دل گه به ديده ساكن
دف قوي تر نمي دهد آواز گريه برلب است و ناله به دل
باز جويند عشوه هاي اياز گر بكاوند تربت محمود
رشته بر پا چه كوته و چه دراز با قفس خو گرفته مرغان را
امشب با محمد كاظم ميرزاي مهندس كه از مسافرين است ،قدري صحبت كرده؛ بعد از صرف شام ،زودتر از
هر شب به واسطه كسالت و خستگي راه ،استراحت كرديم.
[علي آباد]
دوشنبه ،ششم شهر رمضان المبارك
از حسن آباد بايد به منزل علي آباد گوك داغ( )10حركت كرد .دو ساعت از دسته گذشته ،از اين منزل حركت
شد .در بين راه عمارتي ديده شد كه شبيه به عمارت هاي خوب طهران بود .در عقب آن دهي بسيار آباد ديده
شد كه داراي دو مسجد و سه حمام و هزار نفر جمعيت بود و موسوم به عزيزآباد( )11است كه متعلق به
عزيزال خان صارم الملك اميرتومان مي باشد و ملكي ايشان است .كاروانسراي جديدي درين جا احداث كرده،
ولي هنوز ناتمام است و اين مكان معروف به «قلعه محمدعلي خان» است كه حصانه گوك داغ واقع است.
اراضي راه امروز پست و بلند است و دره و ماهور زياد ديده مي شود.
از اين جا كه گذشتيم به پل رودخانه شور( )12رسيديم .اين پل در اين عهد همايون ،چهار مرتبه ساخته شده و
خراب گشته است .در سال گذشته ،بر حسب امر دولت ،ساختن اين راه به يكي از اهل اروپ موكول شد و او
همان كسي است كه مشغول راه سازي طهران تا عربستان است .خلصه ،اين پل پنج چشمه دارد و بسيار
محكم ساخته شده است؛ اميد است كه از طغيان آب خراب نشود.
از رودخانه كه گذشتيم در دو طرف جاده ،درّه و ماهور بسيار ديديم .در بين راه ،در مهمان خانه صرف نهار
كرديم و بعد از سوار شدن به طرف علي آباد رانديم.
در خارجه رسم است كه مهمان خانه را به جهت استراحت مسافرين مي سازند و نرخ اشياء را با جزوي
تفاوت ،به قيمت اجناس شهري كه نزديك آن مهمان خانه است ،به فروش مي رسانند؛ ولي نغوذبال از نرخ
اجناسي كه درين مهمانه است ،ميزان معيني ندارد .قيمت اجناس بسته به اختيار فروشندگان است« .مسلمان
نشنود كافر نبيند» ،اگر بخواهيم سوء سلوك و گراني اجناس را شرح دهيم ،بايد اوراق بسياري را سياه كنيم،
بهتر اين است كه هيچ دم نزنيم.
بحمدال ،اهل اين اردو كه محتاج به خريد اجناس اين مهمان خانه نيستند ،ولي خداوند به فرياد ساير مسافرين
برسد.
در بين راه ،بعضي چادرها به نظر آمد كه تمام ايلت ترك شاهسون در آن جا هستند .آنچه معلوم شد كه دوازده
هزار خانوار مي باشند ،هزار و دويست غلم مي دهند كه از ديوان مواجب مي گيرند .اين ايل كنون ابوالجمع
عزيزال خان صارم الملك است .از قرار معلوم گويا درست نمي تواند ازاين ايل نگاهداري نمايد و اين ايل در
زماني كه سپرده به مرحوم حاجي شهاب الملك( .)13نظام الدوله بوده اند بسيار طرف اعتنا مي شدند و از آنها
رعايت و حمايت به عمل مي آيد ولي كنون به طورهاي ديگر شنيده مي شود كه بايد ننگاشت.
خلصه ،تا سه فرسخ از درّه و ماهور عبور كرديم و عصري به علي آباد رسيديم كه بايد شب در اين جا منزل
كنيم .اين مكان از جاهايي است كه بايد در بالينش ،جميع صحبت كرد و به شرح آن پرداخت .سابقاً مردم از
روي استهزاء يكديگر ،در باب علي آباد اصفهان مي گفتند كه« :فلن خيال مي كند كه علي آبادهم شهري
است»؛ اما حال در باب اين علي آباد مي توان گفت كه اين از شهرها هم برتر و بهتر است؛ چه عمارت خوبي
كه درين جا بنا شده است! چه آب هاي صافي و حوض هاي بزرگ سنگي و چه آب افشارها و چه فواره ها و
چه سنگ آب هاي خوب و چه باغ ها و ستون هاي سنگي و حمام عالي و منظرها و ديوان هاي سنگي حجاري
شده ،درين جا ديده مي شود! كه نظير آنها در شهرهاي ايران كمتر است؛ دهي است آباد كه «لم يخلق مثلها في
البلد»( )14در شأن آن است؛ داراي باغ بزرگ دولتي و چند خانوار رعيت است ،مهمان خانه بسيار خوبي
دارد كه تمام آن از سنگ هاي صاف ساخته شده است .قريب دو سنگ آب از ميان مهمان خانه عبور مي كند.
كاروانسراي محكم جديدي در آن جا است كه بسيار عالي است.
در سمت دست راست جاده كه طرف مهمان خانه است ،فضاي وسيع مرتفعي از سنگ ،فرش كرده و وسط آن
استخري ساخته اند كه علي التصال يك سنگ و نيم آب از آن جاري است و اين آب در باغ مقابلِ مهمان خانه
مي ريزد .اين باغ اگرچه جديد است ،لكن اكثر از درختانش به ميوه رسيده است .پشت مهمان خانه نيز باغ
ديگري احداث شده است كه تمام درختانش ميوه است و ل ينقطع آب جاري دارد .مخارج اين باغات و
كاروانسرا و حمام و غيرها در عرض سال ،هزار و چهار صد تومان است .و اين ده و باغ و عمارات متعلق
به حضرت مستطاب شريف فخيم ،آقاميرزا علي اصغرخان ،وزير اعظم -دامت شوكته -است كه همت در
آبادي اين جا گماشتند .اين جا در سابق آب باريكي داشت و به قيمت نازلي ابتياع شد.
مهرگان حضرت اجل ،مراقبتي درين مكان فرموده ،آب بسياري ظاهر شد و از كثرت ميمنت و اقبال در نيم
فرسنگي اين مكان ،جايي را شكافتند ،معدن سنگي( )15ظاهر شد كه خود آن معدن نهايت امتياز دارد و ستون
هاي ده زرعي بيرون مي آيد .سنگ هايي كه از آن جا بيرون مي آيد ،يك تخته هموار و صاف است كه
حجاري چندان لزم ندارد؛ صفحه سنگي بيرون مي آيد كه از حيث طول و عرض ،بيست و پنج و شش ذرع و
قطر نيم ذرع است؛ طوري صاف است كه يك روز ،يك فرسنگ تراش مي تواند پست و بلندي هاي آن را
صاف كند كه ديگر حجاري لزم نداشته باشد .به واسطه اين معدن ،هرچه طاق و صفه و عمارت و سكّو حمام
و اطاق و منازل مسافرين ساخته شده است ،تمام از سنگ است ،ناظرين از طرز عمارات اين جا به حيرت
مي افتند .و نيز معدن خاكي( )16درين جا است كه تازگي از آن ظروف چيني مي سازند .چيني آن خوب
است ،رنگ خوبي دارد ،ظروف آن قابل مجالس بزرگ است.
علي آباد هم جزو گوك داغ است .از آثار خبري و نقلي و نظري ،چنين معلوم مي شود كه راه قديم و جاده
سابق از ري به قم و اصفهان از همين جاده بوده است كه علي آباد جزو منازل اين راه محسوب مي شده است
و سابقًا اين منزل معروف به «كاروانسراي سنگي»( )17بوده است و كنون هم اثر آن باقي است .و صاحب
«معجم البلدان» در لغت «كرد شير» با كاف فارسي مي نويسد كه «كرد شير» قلعه معتبري داشته است و در
وسط راه قم وري واقع بوده است ،به قرينه «كوشك بهرام»( )18كه هم منزلي بالتر از اين جاست و از
اسامي قديمه است .مي توانيم بگوييم كه «كردشير» همين علي آباد بوده است كه مسافرين قم وري درين جا
منزل مي كرده اند.
و بهترين دليلي كه براي جاده بودن علي آباد به قم به دست آمدِه است ،اين است كه روي كوهي كه مشرف به
كاروانسراي قديم علي آباد است ،آثار برجي است كه از سنگ و گچ ساخته شده و روي آن برج به طرف كوير
حوض سلطان واقع شده است .چنين معلوم مي شود كه اين برج از براي مستحفظين و ديده بانان اين جاده
ساخته شده است يا آن كه تنها در آن جا آتش مي افروخته اند كه اگر [كسي ]در شب راه را گم كند و داخل
بحيره سابق و كوير شود ،به واسطه روشنايي سربرج به بيراهه نيفتاده ،به طرف كاروانسراي قديم علي آباد
حركت كند .اين نيز دليل بر اين است كه از اين جا راه عبور و مرور قوافل بوده است .البته دهي كه كنون اين
همه آب دارد ،يقيناً مالكين و متمدنين سلف نمي گذاشته اند كه چنين استعدادي در زير زمين بماند و قلعه اي در
آن جا ساخته نشود .بدون ترديد ،سابقاً راه از همين جا بوده و به واسطه انقلبات زمان و تغيير و تبديل
پادشاهان و فتنه هاي چنگيز و غيره ،آبادي هاي اين راه معدوم شده و راه مسدود گشته و بعدها باز جاده را
تغيير داده اند و راه را به طرف كوير خشك و حوض سلطان( )19كه ابنيه سلطان سنجر( )20است ،قرار داده
اند و كنون چند سال است كه از بند ساوه( ،)21آبي به جاده كوير و حوض سلطان افتاده ،دوباره درياچه تشكيل
يافت .و به واسطه اهتمامات حضرت مستطاب اشرف ،وزير اعظم -دامت شوكته -راه ري و قم از طرف
علي آباد واقع شد.
حقيقتًا آثار قديمه را احياء كردند .و باني آبادي علي آباد و تجديد جاده به اين طرف ،مرحوم مغفور آقا محمد
ابراهيم( )22امين السلطان اول -طاب ثراه -بود كه در سنه هزار و دويست و نود و هشت ،شروع به ساختن
راه قديم قم شده و آثار كهنه و منازل قديمه اين راه را تجديد نمودند ،در تسطيح جاده و مرمّت راه همت
گماشتند و درين موقع كه علي آباد نام دارد ،حفر قناتي ،علي حدّه نمودند و به اسم فرزند خودشان حضرت
مستطاب اشرف ،ميرزا علي اصغرخان امين السلطان ثاني وزير اعظم -دامت شوكته -موسوم ساختند؛ ولي
عمر ايشان آنقدر باقي نماند كه اين طرح خود را به اتمام رسانند و در هزار و سيصد هجري وفات كردند.
بعد از فوت آن مرحوم ،والد امجدشان حضرت مستطاب اشرف ،امين السلطان ،وزير اعظم -دامت شوكته -
خواستند ،نام پدر را به جا و رسم او را احياء فرمايند .لهذا به آبادي علي آباد و احمد آباد و كوشك نصرت و
ساير منازل و مهمان خانه [ها] كه در سرهر چهار فرسخ اين راه است ،همت گماشتند و راه را شوسه كردند و
از براي مسافرين در شكه و كالسكه و تريگا و دليجان و ترمتاس و فورقان كه آلت سواري است ترتيب دادند
كه مسافرين آنها را كرايه كرده به سهولت از طهران به طرف قم بروند و در مهمان خانه ها منزل كنند كه از
حمل بار و بند و اسباب سفر آسوده شوند.
در هر مهمان خانه كه وارد شوند از سماور و اسباب و ميز و فروش و تشك و لحاف و غيرها مستغني باشند،
جميع اين اشياء كنون هم در مهمان خانه موجود است .و ايجاد اين راه و تشكيل مهمان خانه هاي راه قم و
تعيين آلت هاي سواري از طهران تا قم در اطراف سنه هزار و سيصد و يك هجري واقع شد .و در آن سنه ،يك
ليحه براي راه شوسه قم و تكليف مسافرين نوشته شده ،به طور اعلن در ديوارهاي طهران چسبانيدند.
صورت آن ليحه در يكي از سفرنامه هايي كه در راه كلر دشت نوشته اند ،ضبط است .و اين جانبان آن
ليحه را ديده ايم و همان سفرنامه را داريم .ان شاءال در شرح حال قم ،در ذكر مهندسيه كه يكي از منازل و
مهمان خانه ها است ،صورت آن كتابچه ليحه را كه در تكاليف مسافرين راه قم نگاشته شده است ،ثبت خواهم
كرد و كنون مجال نيست كه در ذكر علي آباد ،آن صورت نگاشته آيد.
ما را همين قدر در جغرافياي علي آباد نگاشتن كفايت است و نواب محمد كاظم ميرزا هم كه از همراهان اين
سفر است در نقشه كشي و مساحت طول و عرض باغ و بناي علي آباد تنبلي كرد و تعيين طول و عرض ننمود
كه در اين جا بنگاريم .همين قدر بايد دانست كه علي آباد از منازل خوب و بناهاي بسيار عالي ايران است و
دللت بر بزرگي و شهامت باني آن دارد كه اين شعر حاكي از قول ايشان است:
چادرها را در جاهاي باصفا زده بودند و چادر ما را در ميان باغ برسرپا كرده اند؛ هواي خوش و صفاي
دلكشي داشت .باد بهاري مي وزيد .صرف چاي كرديم و نماز خوانديم .امشب باد سخت شديدي مي آمد ،به
طوري كه چهارستون سنگي جلوي عمارت را كه مهرگان حضرت مستطاب والد -روحي فداه -منزل كرده
بودند ،از وسط سرنگون كرد و درشكه نمره هفت مقرب خاقان ،ميرزا صدرالدين مستوفي را -كه از
همراهان و ملتزمين است -از بالي تپه حركت داده ،در توي درّه انداخت .از حركت درشكه ،شتري به تكان
در آمده ،در پشت چادر محمدحسين خان سرتيپ عطاءالملك كه تا قم همراه خواهد بود ،به زمين افتاد .از لطمه
شتر ،نصف چادر عطاءالملك سرنگون شد و دو تيرك چادر پوش برادر بزرگ ترم نواب والعين الملك،
شكست .هريك از همراهان از صدمت اين باد نقمتي بردند ،ولي بحمدال به چادر پوش اين جانبان صدمتي
نرسيد و آسوده بوديم؛ به علت اين كه چادر ما را در وسط درختان زده و طناب هاي آن را به شاخه هاي محكم
بسته بودند و هيچ آسيبي وارد نيامد؛ اما به واسطه اضطراب ديگران خالي از انقلب نبوديم .آخرالمر باد،
تخفيف يافت و به استراحت مشغول شديم.
[كوشك نصرت ]
هوا سرد بود .يك فرسنگ كه بيش تر را نديم ،به كوشك نصرت( )24رسيديم .اين جا هم از بناها و مستحدثات
حضرت مستطاب اشرف آقاي امين السلطان وزير اعظم -دامت شوكته -است .مهمان خانه باصفا و قنات آب
گوارايي دارد .دو -سه سال است كه كاروانسرا و حمام و باغي نيز در طرف مهمان خانه ساخته شده است .به
قدر يك سنگ آب درين جا جاري است كه در استخري ريخته و باغ زير دست را مشروب مي كند .اين جا
منزلگاه زوار نيست و به منزله نهارگاه مسافرين است؛ لكن قهوه خانه و مهمان خانه موجود دارد .فرنگيان راه
ساز و مباشرين اين منازل درين جا سكنا دارند و در نزهت و غرس اشجار اين جا مواظبت مي كنند .قلعه اي
هم درين جا است كه دوازده خانواده دارد و به ديوان ،ماليات نمي دهند.
طول اين درياچه كنون تا سي فرسنگ و عرض آن به هفت فرسنگ رسيده است و در ميان اين درياچه عرض
آن كم مي شود كه اصل بحيره به شكل عينك واقع مي گردد.
كاروانسراي حوض سلطان كه در جاده قديم واقع است ،به هيچ وجه نمايان نيست و نزديك است كه آب اين
درياچه آن جا را خراب كند .در بعضي نقاط اين راه ،آب درياچه تا جاده ،بيش تر از صد ذرع( )26فاصله
نيست .گمان اين است كه تا چند سال ديگر باز بايد جاده را تغيير دهند و آب اين جا را فرو خواهد گرفت؛ ولي
شنيدم كه مهندسين فرنگي كه درين جا راه سازي كرده اند ،گفته اند كه آب درياچه اين جاده را نخواهد گرفت.
اين درياچه از سنه هزار و سيصد و يك بوده است ،كه در همان وقت اين جاده جديد و مهمان خانه ها ساخته
شده بود.
جهت احداث اين بحيره و طغيان آب اين بود كه بند ساوه شكست و آب آن درين جا افتاد و آن رودخانه هاي
ديگر هم ضميمه شد و مندرجاً بحيره اي كه از زمان حضرت رسول صلي ال عليه وآله وسلم خشك شده بود
دوباره تشكيل يافت؛ و يكي از عرب هاي طايفه كلّكو( )27كه در همين اراضي هستند در زمان حدوث اين
درياچه جعل كرده بود كه من خود ديدم از كوير آب زايش كرد و من از ترس ،خود را به كناري كشيدم و
دروغ آن مرد معلوم و محقق گشت و تاكنون اين كوير آب نداشته و از زمين آبي بيرون نيامده است .اين ها
همه از جعليات است و در «قصيده برده»( )28شعري است كه اشاره به همين درياچه است و خشك شدن آن
در زمان انوشه روان [انوشيروان ] جزو معجزات حضرت رسول صلي ال عليه وآله وسلم به شمار مي آيد و
آن شعر اين است:
و ردّ و اردها بالغيظ حين ظمي ء()29 وساء ساوة ان غاضت بحيرتها
خمود نار آتش خانه و كسر گنبد كسري نم رود سماوه خشكي درياچه ساوه
خلصه ،در كنار اين درياچه بايد عبور كرد و امروز [را] سپري نموديم .در بين راه نهارگاه زده بودند.
صرف نهار شد .يكي از تفنگداران سركاري( )31به حكم مهرگان حضرت والد -روحي فداه -در آب دريا زد
تا بيست و پنج قدم در آب رفت و آب به شكم اسب رسيد .آن گاه مقرر شد كه بيش از اين رود و مراجعت كند.
در ميان آب اين درياچه ،حيوانات غريبه تشكيل و تكوين يافته است .مرغابيان بسياري در سواحل اين بحيره
هستند .از دور كه تماشا مي شود آب درياچه به شكل كروي ديده مي گردد.
بعد از صرف نهار ،حركت كرديم .از كوشك نصرت تا منظريه چهار فرسنگ و نيم مسافت است و تقريبًا
چهار فرسخ از ساحل بحيره جديد عبور مي شود و در بين اين راه ،به هيچ وجه مزرعه و آبادي نيست؛ ولي
از سمت كوه هاي غربي اين وادي ،حضرت اجل اشرف اكرم آقاي امين السلطان وزير اعظم -دامت شوكته -
مقرر داشته اند كه قناتي احداث كنند كه آب آن به وسط اين صحراي بي آباداني برسد ،تا در اين چهار فرسخ
هم بنابر ابن سبيل آسيبي نرسد.
[احمد آباد]
تقريبًا نيم فرسخ به منظريه مانده ،به احمد آباد( )32رسيديم كه از متعلقات و مستحدثات حضرت مستطاب
اشرف آقاي وزير اعظم است .اصل اين جا «باقرآباد» نام داشته كه متعلق به آقا باقر سعد السلطنه(،)33
حكمران سابق قزوين بوده است .و او اين جا را پيش كش حضرت مستطاب اجل ،آقاي وزير اعظم كرده است.
داراي يك قهوه خانه و كاروانسراي كوچكي است .در جلو قهوه خانه ،باغچه جديدي تشكيل داده و غرس
اشجار نموده اند؛ آب كمي دارد ،آن هم گوارا نيست.
[منظريه ]
از اين جا حركت كرده به طرف منظريه( )34روان شديم .از گردنه به آن جا فرود آمديم و منزل كرديم.
منظريه بسيار جاي با صفاي خوبي است .مهمان خانه عالي و اطاق هاي متعدده با ميز و مبل دارد.
كاروانسراي بسيار پاكيزه و آب انبار بزرگي دارد .باني كاروانسرا حضرت اجل اشرف آقاي وزير اعظم
است .در سردر كاروانسرا ،بعد از چند شعر ،مادّه تاريخ آن جا را نگاشته اند و تاريخ آن اين مصرع است:
«نصر من ال و فتح قريب»
سبب تسميه اين مكان به منظريه آن است كه از اين منزل ،گنبد مطهر حضرت فاطمه معصومه بنت موسي بن
جعفرعليهما السلم كه مرقد شريفشان در قم است نمايان است.
بعد از ورود به منزل ها ،صرف چاي نموده ،بعد از اداي نماز و خوردن شام ،استراحت كرديم.
[پل دلّك ]
در بين راه يك پل چوبي بود و دوپل ديگر كه از سنگ و آجر است ،ديده شد .آخرين پل كه از سنگ ساخته
شده بود ،معروف به پل دلّك( )35است كه چهار دفعه ،از ده سال قبل تاكنون ،ساخته شده و طغيان آب آن را
خراب كرده است .اين ايام كه تعمير اين بناهاي راه واگذار به مهندسين فرنگي شده است ،صورت ظاهر اين
پل بي عيب است ،اميد است كه تا چندي ديگر خراب نشود .پل دلّك را از سنگ ساخته اند و هفت چشمه و
سقف مرتفعي دارد .از آن جا به طرف شهر قم رانديم .سه قهوه خانه در دست چپ ساخته اند ،يكي از آن داير
و دو تاي ديگر باير است.
عباس ميرزا( )36نواده دختري اين سلطنت عظمي كه فرزند مرحوم محمد مهدي خان اعتضادالدوله است و
اين اوقات حاكم قم است ،با اجزاء حكومتي به استقبال بندگان حضرت اشرف اسعد وال -روحي فداه -آمده،
بعضي يك دسته سوارهاي قزوين هم كه سپرده به آقا ميرزا محمدخان( )37سرتيپ -پيش خدمت حضور و
پدر جناب عزيز السلطان( )38اميرتومان -است ،مامور فارس هستند و مدتي است در قم انتظار ورود
مهرگان حضرت وال -روحي فداه -را داشتند .اين ها هم با مال ها و يراق هاي بسيار خوب در كمال نظم
استقبال كردند و ده نفر قراسوران( )39كه به جهت حفظ راه ها در قم متوقف هستند ،به جلو آمدند و مشغول
بازي و تقله انداختن شدند.
انواع و اقسام هنرها از اين ده نفر سوار ديده شد كه مايه حيرت گرديد؛ سر خود را به روي زين اسب مي
گذاشتند و هردو پارا به هوا بلند مي كردند و اسبان را به تاخت در مي آوردند و به آن حالت از اسب نمي
افتادند و به طرز خاصي از زير شكم اسب ،تير تفنگ خالي مي كردند و در حين تاخت اسب ،طوري در زير
شكم مركب ،خود را پنهان مي ساخت كه فارِس معلوم نمي شد .و در رو به روي دشمن ،چنين اشخاص خود
را از گلوله تير محفوظ خواهند داشت .در حين سواري ،زين و يراق اسب را برچيده ،دوباره مركوب خود را
زين و يراق مي نمودند و در حين سرعت دوندگي اسب ،پياده مي شدند و يك پا را چندين بار به زمين مي زدند
و بعد سوار مي شدند .گاهي چوب تقله را به زمين مي زدند كه به هوا بلند مي شد .در حين تاخت ،آن چوب را
بين زمين و آسمان مي گرفتند .چندين هنرها كردند كه آدمي تعجب مي كرد.
اين سوارها در قم متوقفند و جزو قراسوران ها هستند .از طهران تا فارس و يزد از اين قره سوران ها هستند
كه مستحفظ راهند و با پست دولتي همراه مي شوندكه آفتي نرسد .اين ها همه سپرده به سهام السلطنه هستند كه
چهار سال قبل به حكومت يزد مفتخر بود.
قره سوران ،لفظ تركي است .بعضي چنين ترجمه كرده اند كه «قره» به معني خشكي است كه ضد درياست.
يعني اين ها خشكي ران هستند و مستحفظ بيابانند .ولي معني چنين نيست و اين ها در ترجمه «سوران» اشتباه
كرده اند كه آن را به معني «راندن» دانسته اند« .قره» به معني سياه است و «سوران» به معني «پرس» است
كه حاصل مصدر است و امر آن «سروش» است كه به معني «بپرس» باشد .به عبارتٍ اخري« ،قره سوران»
به معني سياهي پرس است .از آن كه اين ها در بيابان و غيرها چون در شب سياهي را ببينند ،مثل مستحفظين
فارس ،مي گويند :سياهي كيستي؟ لهذا اين ها را قره سوران گويند.
خلصه ،همه جا رانديم تا به نزديك شهر قم رسيديم .از مستقبلين و تماشائيان ،ازدحام غريبي بود .از امامزاده
خاك فرج( )40گذشته ،وارد دروازه شديم؛ نواب وال آقاي عين الملك در مهمان خانه دولتي ،كه بيرون دروازه
شهر و مسما به «مهندسيه» است ،منزل كردند .اين جانبان در ركاب حضرت مستطاب وال -روحي فداه -از
بازار شهر عبور كرده ،از راه بال خيابان ،به حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلم بنت موسي بن
جعفرعليهما السلم مشرف شديم .وارد صحن جديد و عتيق شديم .حوض بزرگي وسط صحن جديد بود و بسيار
صحن با روحي بود؛ شايسته هزارگونه تمجيد است .بعد از صحن به رواق و حرم مشرف شده ،زيارت كرديم.
فرش زمين حرم از سنگ هاي مرمر است كه ميرزا شفيع ،حاكم يزد ،در زمان حكومت خود ،اين سنگ را به
اين جا فرستاده است .در آن اوان ،سنگ هاي قديم را كه در توي حرم به كار برده بودند ،بيرون آورده ،ايوان
بزرگي را فرش كردند و سنگ هاي مرمر تقديمي ميرزا شفيع را در سطح زمين حرم مطهر به كار بردند.
قبور سلطين صفويه در ميان رواق هاي اين جا مي باشد كه صندوق چوبي ،در روي آنها نصب است .قالي
هاي خوب از آن عهد تا كنون مانده است كه بر مقبره سلطين مذكور است ،جزو انتيقه [عتيقه ]محسوب مي
شود ،خيلي قيمتي است.
خلصه ،بعد از زيارت به منزل آمديم .منزل در عمارتي است كه نزديكي حرم ،جناب مستطاب اجل آقاي امين
السلطان -وزير اعظم -دامت شوكته -بنا كرده اند؛ كه هر وقت به قم مشرف مي شوند ،درين جا منزل مي
كنند .بسيار عمارت وسيعي است .حمام و آشپزخانه بزرگي دارد .امروز به حمام رفتيم و از كسالت راه بيرون
آمديم .بعضي از سادات و اهل شهر به ديدن آمدند .جناب مستطاب آقا سيدحسين متولي باشي كه از صناديد(
)41اين زمان است ،در اين اوقات در قم نيستند؛ به عتبات عاليات مشرف شده اند .از اقتدار و تسلط ايشان
شرحي شنيده شد كه باعث حيرت گرديد.
[مهندسيه ]
«مهندسيه» از مهمان خانه هاي خوب دولتي است كه در بيرون شهر واقع شده ،عمارات و اطاق هاي خوب و
كاروانسراي بزرگي دارد ،فرش و اسباب و ميز و مبل همه چيز در آن جا حاضر است .مسافرين محترم در
آن جا منزل مي كنند .جهت تسميه اين مهمان خانه به «مهندسيه» ،آن است كه مهندسي اين راه ،به مباشرت
ميرزا نظام مهندس الممالك كه استاد علوم رياضي است ،بوده است كه از طرف حضرت مستطاب آقاي امين
السلطان وزير اعظم منازل و مهمان خانه هاي دولتي را در بين راه طهران و قم ،او ساخته است .و مهمان
خانه كنار شهر قم را به نام خود ،يعني؛ به لقب خود منسوب ساخته است كه نام او در روزگار به يادگار بماند.
محض اطلع آيندگان ،بعضي تحقيقات در خصوص اين ميهمان خانه ها مي نگاريم كه نكات تاريخيّه از ميان
نرود.
راه حاليه از طهران تا قم در زمان مرحوم آقا ابراهيم امين السلطان اول -طاب ثراه -شوسه شده كه به امر
دولت اين كار را به انجام رسانيدند و تا قزوين ،راه را شوسه كردند .بعد از فوت آن مرحوم ،جناب مستطاب
اجل آقا ميرزا علي اصغر خان امين السلطان وزير اعظم به اشاره دو تن ،در بين راه ،شش مهمان خانه معتبر
بزرگ ساختند كه مسافرين درين جا منزل كنند و از بابت اسباب و لوازم منزل آسوده باشند .و در سنه هزار و
سيصد و يك ،در ماه شوال ،امور اين راه ،منظم و مهمان خانه ساخته شد .و در آن هنگام ،جناب مستطاب آقاي
امين السلطان ،وزير اعظم در ركاب مبارك همايوني به ييلق كلردشت تشريف داشتند ،خواستند در تكاليف
مسافرين و به شرح مهمان خانه ها ،قانوني بنگارند كه مأمورين آن جا و مسافرين از آن قرار رفتار نمايند.
چند نفري درين باب بر حسب امر ايشان ،كتابچه نگاشتند و مطبوع واقع نشد؛ تا ميرزا احمدخان آجودان
خلوت ،مترجم روسي و فرانسه و تركي عثماني كه در حضور همايوني و خلوت شرف افتخار دارد و تمام
ل مستحضر عمر خود را در خارجه به سر برده ،به خدمت دولت مشغول بوده است .و از قوانين خارجه كام ً
است؛ ولي چون تازه به ايران آمده بود از ترتيبات امور و شرح راه قم اطلعي كامل نداشت؛ لهذا او با ميرزا
غلم حسين خان اديب كه در آن سفر ،سفرنامه كلردشت را به اسم خود نگاشته است ،هم دست شده ،به
مشورت يكديگر ،كتابچه قانوني در تكاليف راه قم نگاشتند و به خدمت حضرت وزير اعظم -دامت شوكته -
رسانيدند ،آن را پسنديدند و پس از مراجعت مركب همايوني به طهران ،آن كتابچه را اعلن بلندي كرده ،بعد
از چاپ ،به ديوارها چسبانيدند كه مسافرين از روي بصيرت و علم حركت كنند .و بحمدال از آن تاريخ مردم
آسوده شدند و كنون صورت آن كتابچه راه قم را كه در هزار و سيصد و يك نگاشته شده ،عينًا درين جا مي
نگاريم:
اعلن راه جديد شوسه ،از مركز دارالخلفة الباهرة الي شهر قم ،مشتمل بر چند فصل است:
فصل اول
از طهران كه حركت كردند ،منزل اول« ،كاريزك» است كه تا طهران چهار فرسنگ مسافت دارد و در بين
راه همه جا آبادي است و اغلب مسافرين ديده و بصيرند.
منزل دويم« ،حسن آباد» است كه تا كاريزك چهار فرسنگ و بين راه همه جا آبادي و مزارع است.
منزل سيم ،قلعه «محمد علي خان» است كه در دامنه شمالي كوه گوك داغ واقع است و در بين راه سه مكان
آب شيرين يافت مي شود ،اين منزل نيز چهار فرسنگ است.
منزل چهارم ،كوشك نصرت است كه در دامنه جنوبي كوه گوك داغ واقع است و در بين راه ،همه جا آب هاي
جاري خوش گوار دارد و كاروانسراي جديد البناء ،مسمّي به «علي آباد» ،منزلگاه است .از هر مأكول و
مشروبي در آن جا موجود است و مسافت اين منزل نيز چهار فرسنگ است.
منزل پنجم ،منظريه است در دامنه جنوبي كوه معروف به «كوه پل دلّك» واقع است و با كوشك نصرت چهار
فرسنگ مسافت دارد .بين راه در يك مكان آب شيرين و گوارا دارد.
منزل ششم ،مهمان خانه دروازه قم است كه به «مهندسيه» ،معروف است .از منظريه به قم چهار فرسنگ
است .در بين راه ،سه مكان قهوه خانه احداث شده كه در هريك چاي و ميوه جات به مقتضاي هر فصلي
موجود است.
فصل دويم
در باب كرايه و شرايط حركت آلت حمل و نقل؛ و كرايه آنها از قرار تفصيل [زير ]است:
آلت حمل و نقل ،كالسكه و درشكه و دليجان و ترمطاس و تريگا و فورقان است كه همان گاري است .درشكه
و كالسكه و دليجان ،محمل هاي فردار هستند .درشكه :دو نفر ،كالسكه :چهارنفر ،دليجان :هشت نفر.
ترمطاس ،سه نفر را حمل مي كند و مسقف است ،مسافر را از باران و آفتاب محفوظ مي دارد.
تريگا فُرو سقف ندارد و سه نفر را حمل مي كند و گاري كه فورقان نيز گويند ،ده نفر را حمل مي كند.
[تبصره ] :بايد دانست ،هريك از اين محمل ها تا به اندازه گنجايش هريك از آنها اگر مسافر حاضر نيست ،از
منزل حركت نخواهد كرد؛ مگر اين كه كرايه تمام جاهاي محمل را مسافرين كه حاضرند بدهند .مثلً درشكه
حمل دو نفر مسافر مي كند ،هرگاه يك نفر بخواهد با همان درشكه تنها حركت كند و منتظر رفيق راه نشود،
بايد كرايه دوجاي درشكه را بدهد و قس علي هذا براي ساير محمل ها.
-هريك از مسافرين كه در محمل هاي فردار مي نشينند ،حق دارند كه سه من به وزن تبريز از ملزومات
شخصي خود را مجّانا در آن محمل بگذارند و اشخاصي كه در محمل هاي بدون فر نشسته اند ،حق پنج من
تبريز ،حمل اشياء را دارند.
-تكليف مسافرين براي حركت اين است كه بروند بيرون دروازه جديد حضرت عبدالعظيم عليه السلم ،واقع
در تهران ،در كاروانسراي متعلق به راه شوسه كه واقع در طرف چپ جاده است ،و در آن جا تمام كرايه
محمل را تا به قم بدهند و تذكره گرفته ،حركت نمايند.
-در صورتي كه مسافر بخواهد در يكي از اين محمل ها اشيايي حمل كند ،ميزان كرايه آن مطابق عدد نفوسي
است كه در آن محمل حمل مي شود؛ مثلً گاري كه حامل ده نفر است ،يك صدو شصت من تبريز اشياء را مي
تواند حمل كند و به اين قاعده وزن هريك نفر آدمي ،شانزده من تبريز از براي محل اشياء منظور مي شود.
لكن اگر شخصي ،رفع بعضي محظورات اداره راه شوسه ،ملتزم است كه پس از اطلع از طرف مسافر،
تذكره و محمل را درب خانه مسافر ،در هر نقطه كه منزل داشته باشد ،حاضر نمايد؛ درين صورت ،مبلغ پنج
هزار دينار اضافه بر كرايه معمول بر عهده مسافر است ،بايد ادا نمايد.
فصل سيم
درسرعت مسافرت و شرايط توقف در مهمان خانه ها:
-سرعت سير ،ساعتي ،يك فرسنگ و نيم است كه تقريباً از هر مهمان خانه تا مهمان خانه ديگر ،دو ساعت و
نيم زمان مسافرت مي باشد؛ مگر فورقان كه حكم مسافرت مكاري( )44را دارد كه دو شب در راه خوابيده ،به
قم مي رود.
-در هر مهمان خانه براي بازكردن و بستن اسب و رفع كسالت مسافر ،نيم ساعت فرجه و توقف خواهد بود؛
زياد بر اين موقوف به ميل مسافر است.
-نرخ مأكولت و ملزومات مهمان خانه هايي كه به طهران نزديك تر است تا به قم ،بعينه نرخ طهران است به
علوه ربع قيمت ،و آنهايي كه به قم نزديك ترند تا طهران به قيمت قم مي باشد ،يك ربع بال .و در هر ماهي
يك دفعه نرخ دارالخلفه طهران و قم را معين كرده ،در ديوار مهمان خانه ها ،اعلني مي نويسند كه مسافر
لدي الورود از قيمت هر چيزي بصير شده ،در وقت حركت و اداي قيمت حاجت به محاوره و گفتگو نباشد.
-نرخ كاريزك و حسن آباد و قلعه محمدعلي خان ،نرخ طهران است ،يك ربع بال .كوشك نصرت (علي آباد)
و منظريه نرخ قم است ،يك ربع بال.
-در هريك از اين مهمان خانه ها جاي خواب و مايحتاج براي توقف شب از هر بابت موجود است .كرايه هر
خوابگاهي كه عبارت از منزل و رختخواب و ساير ملزومات اطاق ،در هر شبي دو هزار مي باشد.
-اشخاصي كه با مال و كالسكه و نوكر خود حركت مي نمايند و بخواهند در مهمانخانه ها منزل كنند ،بايد
كرايه مكان و اسب و كالسكه خود را علوه بر مخارج معينه بدهند؛ آخوري يك صد دينار و جاي كالسكه،
روزي يك قران است.
-گاري هاي متفرقه كه متعلق به راه شوسه كرايه گرفته ،حمل بار مي كنند ،هرگاري يك تومان ،حق مرور
دادني است و اين وجه را مأمور مخصوص كه در علي آباد است اخذ نموده ،قبض رسيد خواهد داد كه در
منازل ديگر متعرض نشوند .هرگاه از علي آباد رد شده وقبض نگرفته باشد درسايرمنازل ،مطالبه حق
مرور،بل چيزي علوه ترخواهد شد.
همين كه مسافر ورود به يكي از اين مهمان خانه ها كرد ،پيشخدمت و خدمه مخصوص آن مهمان خانه با كمال
احترام ،پذيرايي از او خواهند كرد و هرگونه مايحتاجي كه لزم داشته باشد ،به محض اظهار ،حاضر خواهد
ساخت و مادام توقف ،دقيقه اي از دقايق خدمتگزاري را دريغ و فروگذار نخواهد نمود .و در وقت حركت
مسافر ،ميرزاي مهمان خانه ،سياهه مخارج مسافر از روي صورت نرخ آن مهمان خانه نوشته ،به نظر او
خواهد رسانيد كه وجهش را دريافت نمايد.
-هرگاه -اليعاذبال -نسبت به مسافر ،از احدي از اجزاء مهمان خانه يا مستحفظين يا مأمورين راه ،خلف
قاعده و بي حرمتي سر زند ،در هر مهمان خانه كتابچه مخصوص موسوم به كتابچه «تظلم» در اطاق روي
ميز موجود است كه مسافر عرض شكايت و تظلم خود را در او مي نگارد و مأمور مخصوص كه هر ماه يك
دفعه يا دو دفعه براي تظلم و سركشي راه مهمانخانه مي گذرد ،مكلف است كه آن كتابچه ها را مطالعه كرده،
هركس كه مورد شكايت واقع شده ،تنبيه و سياست كامل نموده ،اخراج نمايد.
فصل چهارم
-اشخاصي كه به اين مهمانخانه ها منزل خواهند كرد ،هرگاه از اسباب مهمانخانه ها چيزي بشكنند يا بسوزانند
يا فاسد كنند از قبيل آب ريختن يا اقسام ديگر ،تضييع نمايند ،بايد از عهده غرامت آن برآيند.
-مسافراني كه براي مسافرت در مهمان خانه محلّ حركت حاضر مي شوند ،هرگاه اسب حاضر نباشد بايد
انتظار ورود اسب را داشته باشند .و اگر در همان آن ،اسب از راه برسد تا سه ساعت حق تعجيل در حركت
ندارند و در صورتي كه احدي از اجزاء و مباشرين راه ،قبل از سه ساعت كه رفع خستگي اسب ،نشده باشد،
بخواهد ،بلفاصله اسب را به محمل ها ببنند ،تأديب و از شغلي كه دارد خارج خواهد شد.
خاتمه
اين كتابچه اعلن جاري خواهد بود تا آخر سنه پيچي ئيل و اوّل سنه تخاقوي ئيل ،به ملحظه امتحاناتي كه در
ظرف اين مدّت خواهد شد .هرگاه مصلحت ملت و دولت مقتضي تغيير و تصرفي باشد ،در هريك از فصول،
كتابچه جديدي طبع شده ،اعلن خواهد شد.
خلصه ،ترتيب راه جديد قم و شرح مهمان خانه ها و تكليف مسافرين از اين اعلن معلوم خواهد شد و ابتداي
مهمان خانه كه به سبك اروپ در ايران متداول شد ،همين راه بوده است؛ لكن آلت سواري و محمل ها كه
درين اعلن نوشته شده است ،درين اوقات ،به هم خورده ،ولي مهمان خانه ها به حال خود باقي است .در سنه
گذشته امتياز اين راه به يكي از اهل اروپ دادند ،او ترتيبي ديگر قرار داد كه مسافرين را يك روز و يك شب
به قم برسانند .مسافرين در طهران از مركز بليت خانه ،بليت گرفته ،سوار كالسكه و درشكه شده ،به قم مي
روند .اميداوريم كه وضع حركت مسافرين بهتر از اين منظم شود كه در راه به واسطه مفلوكي اسبان درشكه و
كالسكه معطل نشود و بيش تر از يك روز و يك شب در راه زحمت سفر نداشته باشند.
خلصه ،درين يك -دو روزه توقف قم ،بعضي وقايع جزئيّه و گزارشات شخصيه از براي اين جانبان بود كه
نوشتن آنها ،مثل حالت و عادات قدما مي شود و خواندن آنها باعث تصديع خوانندگان خواهد شد .آمدن فلن
شخص به ديدن اين جانبان و يك آجر پيش آمدن فلن و يك آجر عقب رفتن بهمان را نگاشتن ،چه حسني خواهد
داشت؟ رسيدن فلني تلگراف را ،نوشتن ،فايده عمومي ندارد؛ چيزهايي كه راجع به تاريخ و جغرافيا و انشاء
و شعر و شرح رجال و تجربيات زمان و سياست مدن و تهذيب اخلق باشد ،بايد نگاشته آيد.
امروز كه به زيارت مشرف شديم ،ضمناً به سر مقبره شاهنشاه مبرور محمدشاه غازي( - )45اَ ْلبَسَهُ الُ حلل
النور كه درين جا واقع است ،رفتيم وفاتحه خوانديم .در سر اين مقبره ،تخت سنگ مرمري است كه به آن
صافي و لطافت ،سنگي ديده نشده است .تمثال شاه مرحوم را در روي آن به طرز استادي حجّاري كرده اند و
به طوري در روي اين سنگ نقاري كرده اند كه آدمي از ديدن آن سير نمي شود ،و خود تخته سنگ ،نهايت
امتياز را دارد .اشعاري كه در مادّه تاريخ وفات شاه مرحوم نگاشته اند از اين قرار است:
اين ماده تاريخ كه در سنگ مزار كنده شده است ،چندان امتيازي ندارد .ماده تاريخي كه نثراً در فارسي و
عربي ساخته شده است،درين جا نوشته مي شود كه خوانندگان به طور سهولت ،ضبط خاطر كنند و اين هر
دو ،عربي و فارسي را مرحوم شاهزاده حاجي فرهاد ميرزاي معتمدالدوله( )46صاحب جام جم( )47و قمقام(
)48ساخته اند .ماده تاريخ عربي آن «العاقبةللمتقين» مي باشد و فارسي آن از اين قرار است «محمد پادشاه در
قصر جديد مرد» به مصداق الكلم يجرّالكلم ،مناسب كه كيفيت و مناسبت ماده تاريخ فارسي را بيان كنم تا
مزيد اطلع خوانندگان باشد.
در سنه هزار و دويست و شصت و چهار ،چون محمدشاه غازي به واسطه درد پا و وفور آلم و اسقام نمي
توانستند به ييلقات دور تشريف فرما شوند ،لهذا درين هنگام به صوابديد مرحوم حاجي ميرزا آقاسي(،)49
شخص اوّل ،فرمان شد كه بر فراز تجريش ،دو فرسخي طهران ،در پايين كوه ،قلعه اي استوار كردند و برج و
باره محكمي ساخته و خندق عميقي بر سنگ خاره كندند تا شاهنشاه غازي در سورت( )50كربا( )51در آن جا
تشريف برده ،توقف كردند [كنند] و نيز به قدر يك ميل دورتر از اين قلعه ،قلعه اي براي حاجي ميرزا آقاسي
بناكردند كه در آن جا ساكن شود و زمان ييلق در آن جا باشد .قلعه اولي را قصر محمديه( )52خواندند و ثاني
را به نام حاجي ميرزا آقاسي« ،عباسيه»( )53ناميدند و در آن جا اقامت كردند و در ماه رمضان وجع نقرس
در دست و پاي شاه افزود و هر روز حاجي از عباسيه به محمديه مي آمد ،تا آن كه در سه شنبه ،ششم شوال،
شاهنشاه غازي در همان قصر محمديه كه جديد البناء بود ،به ديگر جهان خراميدند .به اين مناسبت اين ماده
تاريخ در فارس ساخته شد« :محمد پادشاه در قصر جديد مرد!» حاجي ميرزا آقاسي نيز از صدارت معزول
شد و داستان او طوري است كه شرح جداگانه مي خواهد.
چون آن قصر را ناميمون داشتند ،لهذا ديگر دولت به مرمّت آن اقدام نكرد و به مرور دهور منهدم شد كه ديگر
آثاري ندارد.
اما عباسيه تاكنون هم در كمال آبادي است و كنون موسوم به محمودآباد( )54است كه متعلق به جناب ميرزا
فتح علي خان صاحب ديوان(( )55پيشكار سابق فارس) والي مملكت خراسان است.
و محمود آباد بين تجريش و قريه اوين( )56واقع شده است كه در حين عبور و مرور بين اين دو قريه ،محمود
آباد در مسير راه مي باشد ،و محمود آباد هم به اسم محمودخان( )57قوللر( )58آقاسي باشي ملقب به «احتشام
السلطنه» است كه پدر او محمد رحيم خان علءالدوله( )59اميرنظام مرحوم آن جا را خريده و به اسم فرزند
خود محمود خان قوللرآقاسي باشي موسوم ساخت و كنون در كمال آبادي است ،و اراضي عباسيه در آن حوالي
است.
خلصه ،موقوفه مقبره شاهنشاه غازي هشتصد تومان است و متولي آن بقعه ،ميرزا آقا ،پسر مرحوم
محمدكريم بيگ است ،و محمد كريم بيگ كفش دار شاه مرحوم بوده است كه پس از وفات شاه مرحوم ،استدعا
كرد كه توليت مقبره را به او واگذار نمايند و پس از وفات حاجي رحيم ،مواجب و مرسوم و توليت او را به
فرزندش ميرزا آقا واگذار كردند .شمايل شاهنشاه مرحوم را هم در پرده ،نقش كرده اند كه نهايت امتياز را
دارد.
از اين جا به سر مقبره مرحومه رضوان آرامگاه ،مهدعلياي ثالثه -طاب ثراها -رفتيم .سنگ بالي مقبره
ايشان را هم به حدي خوب حجّاري كرده اند كه كمتر نظير آن پيدا مي شود و اين شعر را هم در ماده تاريخ
ايشان ،مرحوم شاهزاده سام ميرزاي شمس الشعراء( - )60متخلص به رضوان -فرزند محمد قلي ميرزاي
ملك آرا( )61ابن خاقان مغفور فتح علي شاه -طاب ثراه -انشاء كرده اند كه در روي سنگ نقاري كرده اند و
درين جا نگاشته مي شود:
توليت مقبره مرحومه مهد عليا( - )62طاب ثراها -به ميرزا كاظم خان پسر مرحوم حاجي آغا رضاخان
خواجه است كه آن مرحوم بعد از وفات آن مرحومه ،به توليت اين مقبره برقرار شد و تا يك سال قبل حيات
داشت؛ بعد از او ،به ميرزا كاظم خان تعلق يافت.
ماليات قريه وشنوه( ،)63كه در هفت فرسنگي قم است ،از بابت موقوفه اين مقبره برقرار شده است .وشنوه
تيول( )64اين جا است كه اختيار آن با ميرزا كاظم خان است .و ششصد و چهل تومان بايد درين مقبره به
مصرف متولي و قهوه و غليان و ساير مصارف اين مقبره برسد .و قريه وشنوه با مزارعي كه دارد از
ملتزمات ايران است .ترياك وشنوه معروف تمام اقطار زمين است كه به آن خوبي در هيچ جا ترياك به عمل
نمي آيد .حاصل اين ده ،ترياك و فندق است و اين دو چيز در هر مكان يافت شود ،دللت بر لطافت هوا مي
كند .وشنوه از ييلقاتي است كه نظير ندارد ،سردي طبيعي دارد ،هواي آن جا در تابستان ،طوري است كه
بدون مانع ،چراغ اشك نمي ريزد و شعله آن تكان نمي خورد .با اين حالت هواي آن جا طوري برودت دارد كه
آدمي محتاج به خزو سنجاب است .شكار كبك در آن جا از هر مكان بيش تر است .مزارع خوبي دارد كه مثل
«لر» طهران مي ماند .از سردي نمي توان در آن جا زندگي كرد ،سكنه و رعيت ندارد .در تابستان ،ايلت
در آن جا مسكن دارند و حكام كاشان و قم به آن جا مي روند .همين قدر كه اطلع پيدا كرديم اين جا نگاشتيم.
بعد از اين جا به سر مقبره( )65خاقان مغفور فتح عليشاه -طاب ثراه -رفتيم .توليت اين بقعه با شاهزاده محمد
هادي( )66ميرزا پسرخاقان مغفور است و سيصد تومان موقوفه اين جاست .قريه بيدهند( ،)67تيول اين بقعه
است .و آن قريه در پنج فرسنگي واقع شده ،از ييلقات معتدل خوب است و سنگ سر مقبره خاقان مغفور از
جميع سنگ هاي ساير مقابر امتياز دارد .تمثال خاقان را در روي سنگ مرمر بزرگ حجاري كرده اند ،حجّار
به طوري صنعت به كاربرده است كه باعث روسفيدي اهل هنر ايران است ،اين سنگ مقبره در واقع يك
پارچه قيمتي است .اين ماده تاريخ را هم در كتابه جلودر اين بقعه نوشته اند.
اين بقعه كز آيينه نگارين آمد خود رشك نگارخانه چين آمد
الف و ماتين و خمس و خمسين آمد قرغي پي اتمام چو تاريخش گفت
بالي مقبره خاقان مغفور -طاب ثراه -مقبره مرحومه ماه تابان خانم قمر السلطنه است كه از بنات معظمه
خاقان مغفور و متعلّقه ي مرحوم حاجي ميرزا حسين خان مشيرالدوله ،صدر اعظم قزويني بوده است كه درين
نزديكي وفات كرد و درين جا او را مدفون ساختند .آثار خيراتي از او در جهان هست .وفات ايشان شب
دوشنبه ،هفدهم شهر ...سنه يك هزار و سيصد و ....در طهران واقع شد و شرح حال آن مرحومه و جللت او
در مجلّدات «خيرات الحسان» از تأليفات جناب خالد مآب ،محمدحسن خان اعتمادالسلطنه كه در شرح حال
مشاهير النساء ترجمه و تصنيف كرده اند ،نگاشته شده است .نقل آن عبارات درين جا مورث تطويل است،
هركس خواهد رجوع به آن كتاب كند.
بهترين اشعار ماده تاريخي كه در سر مقابر اين جا ساخته شده است ،اشعار مرحوم شهاب اصفهاني تاج
الشعراء( )68است كه در فوت مرحوم ميرزاحسن آشتياني ،مستوفي الممالك ،پدر مرحوم يوسف صدر اعظم
اين دولت ،ساخته است و مقبره آن مرحوم هم درين جاست و اشعار ماده تاريخ سنگ مزار او درين جا نگاشته
مي شود.
راند از رونق كلك قضا كوكبه در خاك افسوس كه مستوفي ديوان ممالك
جمع هنرش كس را در دفتر دراك دستور ،حسن اسم ،حسن رسم ،كه نايد
اين از قلم آنچه از علم كاوه به ضحّاك رفت آن كه براعه اي فريدون زمان رفت
كردند گريبان چو زبان قلمش چاك من ذلك ديوان هنر طي شد و خلقي
مستوفي ديوان ممالك خط جان پاك القصّه چو كرد از ورق باطله تن
طوبي و تبارك لك في الجنّة مأواك بنوشت شهاب از پي تاريخ وفاتش
بعضي مقابر از سلطين صفويه و اشراف و اعيان اين زمان ،درين جا هست كه نوشتن شرح آنها كتابي
جداگانه مي خواهد.
از قراري كه شنيده ام سابقاً وضع كوچه ها و ميدان هاي قم بسيار بي قاعده و بي نظم بوده است ،لكن چندي
است كه از توجهات ملوكانه ،اين بي نظمي ها به كلي مرتفع شده است ،كوچه ها و معابر و بازارها سنگ
فرش و دكاكين بزرگ و خوب ،مهيا و موجود شده است .غالب كوچه ها سنگ فرش و ديوارهاي صاف،
كاهگلي و سفيد شده ،مهيا است .و در بعضي نقاط ديگر جلوخان( )71عالي و درخت كاري ديده شد .حدود
قبرستان كه در شهر واقع و در جلو صحن مطهر است ،بسيار وسيع است و در كنار آن خيابان و ديوارهاي
آجري و جلوخان هاي عالي و عمارات خوب و آب انبارهاي وقفي بزرگ است كه در تابستان آب آنها از
تگرگ سردتر است.
اين صحن جديد داراي سه درب عمومي است .فراش ها و خدام و رهبانان مخصوص دارد كه هريك از وجه
اجاره موقوفات حضرت اجل امين السلطان وزير اعظم موظف هستند .تا اواخر سال هزار و سيصد و هشت،
يك صدو سي هزار تومان به مصارف بناي اين صحن رسيده است .و از آن وقت تاكنون هم باز مشغول اتمام
خرده كاري هاي اين صحن هستند و مناره هاي بلندي درين صحن ساخته اند .مؤذنين با صوت در آن جا
هستند كه مواجب و مرسوم معيني مي برند .ايوان بزرگ آيينه كاري درين صحن ساخته شده است كه از آن جا
درب عالي به حرم مطهر باز مي شود و قريب پانزده ذرع ارتفاع اين ايوان است و دو ميل گلدسته كاشي
كاري نيز ساخته شده است كه از سطح زمين صحن تا سر آن گل دسته ها بيست و پنج ذرع ارتفاع ديده و
برآورد مي شود .در ضلع مقابل ،يعني رو به روي اين ايوان نيز ايوان كاشي كاري با شكوهي ساخته شده
است كه نهايت استادي را به كار برده اند .سازنده اين بنا استاد حسن ،معمار قمي است كه از جمله مشاهير
معماران معاصر است؛ طاق مسجد مرحوم حاجي ميرزا حسين خان سپه سالر اعظم در طهران نيز از بناهاي
او است.
صحن قديم هم در نهايت متانت و استادي ساخته شده است .دو اتاق در آن حجرات ساخته اند كه مناره گلدسته
در آن جا بنا شده است .ايوان بزرگ طل كاري درين صحن هست كه از آن جا وارد طاق و حرم مطهر مي
شوند .رو به روي اين ايوان ،دري است كه وارد مدرسه و از آن جا به دارالشفا مي شود و اين مدرسه كه به
صحن عتيق مي رود سقف مقرنس( )73بسيار باشكوهي ساخته شده است كه با كاشي هاي معرّق ممتاز آن را
زينت داده اند.
اين مدرسه و دارالشفا از بناهاي خاقان مغفور فتح علي شاه -طاب ثراه -است و از اين مدرسه دري به ايوان
خانه و عمارت دولتي باز مي شود كه به حكم دولت ساخته شده است و آن عمارت را نيز به امر خاقان مغفور
فتح علي شاه بنا كرده اند .لكن حكّام قم درين جا منزل نمي كنند؛ به جهت آن كه اين عمارت در جنب صحن بنا
شده و از براي مقصرين محل بست است و نمي توان مقصّرين را درين جا آزار و ايذاء نمود.
و از اين عمارت دري به رودخانه قم باز مي شود كه در بيرون شهر واقع شده و به جلگه و صحرا تماشا مي
كند .و اين عمارت مشتمل بر حياطهاي متعدده و حمام و اطاق هاي عالي است.
اما وضع مردم و ساكنين قم در باب گذران ،بسيار سهل است .به قناعت حال و فراغت بال گذران مي كنند(.
)74انواع نعمت ها و فواكه فراوان و نرخ مأكولت ارزان است .مردم اين شهر ،كليةً رعيت پيشه و اهل ملك
و زراعت هستند و بيش تر از سكنه اين شهر برزگر و حصاد هستند كه روزها در بيرون رفته ،به جوزق
كاري و زراعت مشغول شده؛ غروب به شهر مي آيند ،فوراً صرف غذايي كرده ،به خواب مي روند.
هواي اين شهر بسيار گرم است ،عقرب بسيار دارد .و آب اهل شهر از آب رودخانه شهر است .بيش تر از يك
قنات ناصري ،ديگر قناتي و آبي در شهر جاري نيست و آن قنات را به حكم مهرگان اعلي حضرت شهرياري
-روحنا فداه -ساخته اند و وقف است .و مباشر و مختار امر اين قنات ،محمد تقي بيگ ارباب( )75است كه
سالي مبلغي خطير به جهت تنقيه اين قنات از دولت مي گيرد و به مصرف شخصي خود مي رساند؛ به اصلح
و لروب قنات نمي پردازد و فايده اين قنات كم است.
درين شهر شش كارخانه بلورسازي و چندين كارخانه شيشه گري است كه هر گونه اسباب چراغ و لمپ و
غليان و ميوه خوري و شربت خوري و آفتابه و لگن و تنگ ،با كمال خوش اسلوبي از آن جا بيرون مي آيد و
حمل به وليات مي شود .به علوه ،سي و پنج كارخانه چيني سازي دارد كه كاسه و قدح و بشقاب و دوري و
از هر قبيل ظروف از آن فابريكات( )76بيرون مي آيد و به قيمت نازل مي فروشند .مثلً قيمت يك جام كه
عبارت از چهار پارچه ظرف است ،به يك عباسي الي دو قران است .اگرچه اين چيني ها مثل چيني حاجي
ترخان و ساير ممالك خارجه نيست ،لكن به طور حتم مسلّم است كه اگر مشوق و كمپاني پاداري پيدا شود كه
آلت وافزار از فرنگستان بياورد ،خود عمله اين كارخانجات متعهدند كه چيني هاي خود را بهتر از چيني
فرنگ بسازند.
اين شهر پنج دروازه دارد و محلت شهر سابقًا بيش تر بوده است؛ لكن اين اوان كه شهر رو به انهدام گذاشته
است ،عدّه محلتش از اين قرار است:
[ محلت قم ]
-محله قبرستان؛
-خيابان بال؛
-خيابان پايين؛
-تكيه آقا سيد حسن و محله عشق علي كه -اين هردو جزو دو قفيز آباد است؛
-محله چهارمردان؛
-محله زرآباد؛
-محله بيرون كه نزديك مهندسيه ،بيرون دروازه ري است و حمام و دكاكين بسيار دارد.
اما باغات بيرون شهر ،طرف دروازه عراق و غيره از اين قرار است:
-باغ كرباسي؛
-باغ شاهزاده كيكاووس ميرزا متعلق به ورثه مرحوم حاجي سيد جواد مجتهد؛
-باغ دو دانگه؛
-باغ دراز؛
-باغ وزير؛
ط (عماد)؛
-باغ حما ّ
-باغ پنبه؛
-باغ سلخ خانه و سي قطعه باغ معروف ديگر كه با اسم است .علوه بر اين باغات هم موجود است و اسامي
آنها را معلوم كرده ايم ولي نوشتن آنها باعث تطويل است .اين باغات بعضي خيلي قديمي است و بعضي جديد
است .مساحت آنها و جريب هريك از آن باغات را از مباشر باغات اين شهر خواسته ،حاضر كردند و ثبت اسم
مالكين آن جا را هم معين نموده ايم ،لكن نوشتن شرح آنها از حوصله ما بيرون است و چندان هم مفيد فايده
نخواهد بود.
[ صادرات قم ]
اجناسي كه به خارج حمل مي شود ،پوست و پنبه و كرباس و ترياك است.
اين باغات كه در بيرون شهر واقع است ،محل گردش و تفريج اهل شهر است و اين باغات به طور فرنگي
سازي و خيابان بندي طهران و بلد متمدن ايران نيست ،بلكه باغات رعيتي است كه قصد مالكين ،فايده
محصولت است .با اين حالت ،باز خالي از نظافت و پاكيزگي نيست و در هر يك جزئي عمارت و اطاق
نشمين است .علوه براي اين باغات باز در بيرون شهر ،به سر نيم فرسنگي نزديك تر ،بعضي بقعه امام
زادگان هست كه محل تفرج است .يكي امام زاده خاك فرج است ،ديگر امام زاده مل آقابابا است كه به اسم
متولي حاليّه خود معروف شده و باغي دارد .ديگر علي بن جعفر است كه از مشاهير شريفه است .به جاي
صندوق چوبي ضريح مطهر ،بناي عالي از كاشي هاي معرّق طلكاري ساخته اند كه آدمي از نظاره آن خسته
نمي شود .در روي آن آجرهاي كاشي خطوط برجسته و آيات قرآني و غيرها نگاشته اند .آن آجرهاي كاشي كه
در آن جا به كار رفته است در هيچ يك از بقاع و مشاهد شريفه ايران نيست ،هر آجري پنجاه تومان قيمت
دارد ،بلكه اگر به دست فرنگيان رسد ،شايد خيلي به قيمت گزاف بخرند.
[كوه خضر]
ديگر از جاهايي كه در بيرون شهر و نزديك به دروازه است ،كوه خضر است .در بالي كوه ،صحن كوچك و
رواق و اطاق وبقعه امام زاده است و نزديك همان صحن در بالي كوه يك چارطاقي است كه معروف به مكان
خضر است ،هميشه در آن جا اوتاد و اقطاب و مردم حقيقي تا چندي منزل كرده و اعتزال جسته اند .از آن
جمله مشهدي كريم ترك است كه در همين سه -چهار سال قبل در آن جا بوده و به مردم اعتنايي نداشته و از
او كرامات و صفاي باطن و ظاهر ديده شده است و هيچ محل انكار نيست و چندي است كه از اين جا به
زيارت بقاع شريفه رفته و نويسنده را كنون اطلعي نيست كه آن سالك ممتاز در قيد حيات است يا در دار
نجات .شرح حالت و عادات آن عارف بيش از اين است كه در ين جا نگاشته شود ،دفتري جداگانه مي خواهد.
اين سلسله كوه خضر چندان ارتفاع زياد از اندازه ندارد ،ولي در سرح ّد كه آدمي مي رسد به يك شكل
مخصوص و طرز مهيبي آن كوه ديده مي شود كه آدمي به حيرت مي افتد ،سنگ هاي تيزي دارد ،خيلي
ناهمواري و فراز و نشيب دارد .گويند درين كوه جانور درنده ،ديده شده است .بالي كوه آب روان و درخت
نيست ،تمام سنگ خاره است و راه رفتن به بالي كوه خيلي ناهموار است .كوه خضر قبله قم است .در فوق آن
مسجد مختصر خوبي ساخته اند كه همان اطاق جنب امامزاده است.
[قريه مسگران ]
در زير دامنه آن كوه ،قريه مخروبه مسگران است كه حال رعيت و سكنه ندارد .روزها رعايا و مالكين از
شهر بيرون آمده ،در مسگران زراعت مي كنند .از تلل( )77مسگران ،مس بيرون مي آورده اند ،گويند
هرچه خرج بيرون آوردن مس مي شده ،يك عشر كمتر عايد مي شده است .لهذا از مس بيرون آوردن آن جا
صرف نظر كرده اند.
[كوه دو برادران ]
در پهلوي كوه خضر ،كوه دو برادران است ،ملصق به هم؛ گويا معمار بخار طبيعت ،زمين آن دو كوه را يك
دفعه از زمين بيرون آورده است .عرض و طول و ارتفاع هردو مقابل هم است .در آن كوه هم چشمه ساري
نيست.
پي نوشت:
)1سايس :حاكم ،فرمانروا ،كاردان« .فرهنگ معين».
)2مركب بي جان :مقصود از آن درشكه و كالسكه است( .غ)
)3حسن آباد :ده ،مركز بخش فشاپويه شهرستان ري .ارتفاع حدود 950متر ،معتدل مايل به گرم ،خشك .سر
راه تهران به قم« .گيتاشناسي ايران» عباس جعفري ،مؤسسه جغرافيايي و كارتوگرافي ،گيتاشناسي ،ج ،3ص
.422
-حسن آباد از قراي فشافويه است كه از بلوكات معتبره طهران است( .غ)
)4شاهسون بغدادي :از ايلت اطراف تهران ،ساوه ،زرند و قزوين ،كه ييلقشان خلجستان و فراجهان و
قشلقشان ساوه و زرند است .و در اطراف قزوين به 30طايفه منقسم مي شوند و چادر نشين هستند.
لفظ شاهسون مركب از «شاه» فارسي و «سون» تركي است و به معناي شاه پرست و شاه دوست مي باشد.
شاهسونها از قبايل ترك هستند و تأسيس آنها به دست شاه عباس اول و بنا به اقوالي پدر شاه عباس بوده است.
«فرهنگ دهخدا».
)5آوه :ده ،بخش جعفرآباد ،شهرستان قم ،ارتفاع حدود 1000متر .معتدل ،خشك .سر راه صالح آباد به
گازران ،مجاور ساوه ،كه در قديم ايشان شيعي و اهل ساوه سنّي شافعي بوده و بسيار نيز با هم جنگ و نزاع
داشته اند« .گيتاشناسي ايران» عباس جعفري ،ص 38و .669
)6كاريزك :به اين نام قريه اي كه متعلق به استان تهران يا قم باشد ،يافت نشد؛ ولي شايد منظور از كاريزك
همان كهريزك باشد كه مربوط به شهرستان ري است از استان تهران با ارتفاع 1005متر و آب و هواي
معتدل مايل به گرم و خشك كه اولين كارخانه قند ايران در سال 1272ه .ش .در آنجا تأسيس شد و دهي است
از دهستان غار در كنار راه قم و طهران ،ميان خيرآباد و عبدال آباد.
)7حاج ميرزا علي خان ،داراي القابِ «منشي حضور»« ،امين الملك»« ،امين الدوله»؛ پسر حاج ميرزا
ل مازندراني بوده و چون در سينگ از قري لواسان كوچك محمدخان سينگي مجدالدوله (جد امين الدوله ،اص ً
مقيم بوده اند ،به سينگي يا لواساني معروف شده اند ).پدرش از كارمندان عالي رتبه وزارت خارجه بود .و در
سن 15سالگي به عنوان منشي با پدر براي تصفيه امور معوقه بين ايران و عثماني به بغداد مأمور شد و در
سن 18سالگي ملزم دائمي ناصرالدين شاه گرديد .در سال 1279ه .ق .در سن 19سالگي ،نايب اول وزارت
امور خارجه گرديد و تا 1290ه .ق .ملقب به منشي حضور بود .و در سال 1288ه .ق .پست خانه نيز به او
سپرده شد .و تا سال 1294ه .ق .مناصب رياست دفتر مخصوص شاهنشاهي (وزارت رسائل) ،عضويت و
نظامت مجلس شوراي وزرا ،مديريت مجلس شوراي دولتي و تصدي امور ضرابخانه دولتي هم بر ساير
مشاغل وي افزوده گرديد.
در سال 1314ه .ق .صدر اعظم و وزير اعظم مظفرالدين شاه گرديد و بعد از ازدواج پسرش با دختر
مظفرالدين شاه ،به درخواست او ،شاه ،بخش لشت نشاء كه يكي از مهم ترين بخشهاي خالصه اي است و
مشتمل بر 42آبادي بود ،به وي بخشيد .وي در سال 1316ه .ق .به علت اينكه موفق نشد ،از انگلستان و
روسيه جهت مسافرت شاه به اروپا پول قرض نمايد ،از كار بركنار شد.
او نيز از سرسپردگان به بيگانگان بود و مورد وثوق ناصرالدين شاه نيز نبود .و در تمام سالهاي حكومت خود
به شهادت تاريخ ،اموال فراواني را جمع آوري نمود« .شرح حال رجال ايران» بامداد.
)8حاج محمدحسن اصفهاني ،معروف به كمپاني ،ملقب به امين دارالضرب (امين الضرب) ،پسر محمد
حسين ،پسر محمد مهدي ،پسر آقا محمدرحيم صراف اصفهاني ،بوده است .وي در ابتدا ،صرافي دوره گرد و
فقير بوده تا اينكه در تهران طرف قرار داد كمپاني انگليسي معروف به «قوزي» مي گردد و آرام آرام به
دربار راه مي يابد و امور ضرابخانه را به عهده مي گيرد و خلصه ،مبّدل به يكي از متمولن ايران در زمان
ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه مي گردد .وي معادن فيروزه نيشابور را به اجاره مي گيرد و چنانچه اعتماد
السلطنه در ياداشتهاي روزانه خود مي نويسد ،از اين معدن سالي دو هزار تومان به شاه مي داده ،در حالي كه
در سال بيش از بيست خروار فيروزه به فرنگ صادر مي نموده و كرور كرور استفاده مي برده است.
و در طول سالهايي كه امين الضرب بود ،منافع ضرابخانه بين او و شاه و امين السلطان اول و دوم تقسيم مي
گرديد .در نهايت ،با وجود دست داشتن شاه و صدر اعظم (امين السلطان) در دزديهاي ضرابخانه ،سرانجام در
سال 1315ه .ق .محمد حسن امين الضرب و پسرش محمد حسين امين الضرب دوم را به حكم دست بردن در
اموال دولتي ،توقيف كردند ،و چهار صد هزار تومان نقد و 365هزار تومان سند به زور از او گرفتند و
رهايش كردند .و در شعبان 1316ه .ق .درگذشت و جنازه اش را در نجف ،جنب گلدسته ايوان حضرت
اميرالمؤمنين عليه السلم به خاك سپردند .همان مدرك.
)9ميرزا حسن خان متخلّص به «شوكت» پسر ميرزا تقي خان پسر محمدخان شيرازي است .شوكت در ذي
حجه 1254ه .ق .در تهران متولد شد ،چندي در اصفهان و از آن پس در عتبات عاليات تحصيل كرد و در
سال 1322ه .ق .در تهران در گذشت .نامبرده سالها منشي اوّل سفارت عثمان در تهران بود .متمول شد و در
ميان مردم معروفيتي داشت و يكي از رجال و اعيان شد .پس از درگذشتن ،فرزندان او ،دارايي اش را كه در
ايام حيات خود جمع آوري كرده بود ،به جورهاي گوناگون به كلي از بين بردند .همان مدرك.
)10تحت عنوان علي آباد گوك داغ ،در هيچ يك از فرهنگ لغات و فرهنگهاي جغرافيايي يافت نشد؛ ولي
درباره علي آباد كورگل آمده است :ده ،بخش مركزي شهرستان قم ،ارتفاع 810متر ،گرم و خشك 24كيلومتر
شمالي خاوري قمرود.
منطقه ديگري با عنوان علي آباد ،چنين معرفي شده است :ده ،بخش مركزي شهرستان قم ،ارتفاع 1110متر
معتدل ،مايل به گرم و خشك ،كنار راه تهران به قم 80 ،كيلومتر خاور شمالي كوشك نصرت .دامنه خاوري
كوه كورابلغ« .گيتاشناسي ايران» عباس جعفري.
به نظر مي رسد اين محل با منظور نويسنده سازگارتر باشد ،شايد منظورش كورابلغ بوده است؛ ضمن آنكه
به لحاظ ارتفاع با عزيز آباد سازگارتر است.
)11عزيزآباد ،ده ،بخش فشاويه ،شهرستان ري ،ارتفاع 1110متر ،معتدل مايل به گرم ،خشك ،سر راه تهران
به قم 23 ،كيلومتر جنوب غربي حسن آباد .همان مدرك.
)12رودخانه شور از رودخانه هاي محدوده شهر ري است كه از به هم پيوستن دو رودخانه خررود و
ابهررود و برخي از رودهاي كوچك فرعي ديگر تشكيل مي شود ،با جهت كلي شمال باختري به جنوب
خاوري از 6كيلومتري جنوب باختري حسن آباد (مركز بخش فشاوويه) گذشته و به شوره زار خاور حوض
سلطان جذب مي گردد« .فرهنگ جغرافيايي آبادي هاي كشور جمهوري اسلمي ايران» سازمان جغرافيايي
نيروهاي مسلح ،تهران ،ص .166
)13در دوران قاجار ،دو نفر ملقب به شهاب الملك مي باشند :يكي حاج حسين خان شاهسون و ديگري پسرش
حاج غلم رضاخان شاهسون ،كه پدر بعدًا ملقب به نظام الدوله گرديد و پسر آصف الدوله« .فرهنگ دهخدا»
(به نظر مي رسد كه منظور نويسنده ،شهاب الملك پدر باشد) .او در ابتدا ،منصبش يوزباشي (يوز تركي به
معناي صد ،و يوزباشي يعني فرمانده صد نفر و البته در زمان قاجار تعداد مشخصي نداشت و به معناي رئيس
فراشان بوده است« .فرهنگ دهخدا» ).بود و معروف به حسين خان يوزباشي؛ ولي سپس با شركت در فتح
هرات به درجه سرتيپي نايل شد و به وزارت پست (جاپارچي باشي) رسيد و ملقب به شهاب الملك گرديد .در
سال 1282ه .ق .با منصب اميرتوماني ،فرمانده لشكر خراسان گرديد .در سال 1284ه .ق .نائب الحكومه و
حاكم كرمان و در سال 1289ه .ق .حاكم خراسان گرديد و در سال 1291ه.ق .ملقب به نظام الدوله و در سال
1292ه .ق .بدرود حيات گفت« .شرح حال رجال ايران» بامداد.
)14سوره فجر ،89 :آيه . 8
)15باتوجه به كتاب «فرهنگ جغرافياي قم» شايد منظور نويسنده ،معدن سنگ مرمرين باشد كه به تعداد 3
واحد با ميزان استخراج 91000تن در سال ،در استان قم موجود است.
)16با استناد به همان كتاب بايد منظور نويسنده ،معدن كائولن (سنگ چيني) باشد كه به تعداد يك واحد و با
توليد 000/30تن در سال ،در شهرستان قم موجود است.
)17كاروانسراي سنگي ،احتمالً منظور نويسنده كاروانسراي قلعه سنگي است كه در 35كيلومتري جاده قم -
ري واقع شده و از نوع كاروانسراهاي چهار ايراني است .مصالح ساختماني آن عمدتاً سنگ و از آثار دوره
صفوي است .اين كاروانسرا كه اكنون به صورت ويرانه در آمده تا قرن گذشته مورد استفاده هاي كاروانيان
بوده است .بناي آن داراي چهار برج نيم دايره اي در اضلع غربي و شرقي است« .مجموعه راهنماي جامع
ايرانگردي» استان قم ،حسن زنده دل ،نشر ايرانگردي.
)18كوشك بهرام ،ده ،بخش مركزي شهرستان قم ،تا قم 355درجه 57 ،كيلومتر ،ارتفاع 1170متر .معتدل
مايل به گرم ،خشك 8 ،كيلومتر شمال غربي كوشك نصرت« .گيتاشناسي ايران» عباس جعفري.
)19حوض سلطان (درياچه حوض سلطان ،درياچه قم ،درياچه ساوه) ،به طول 80و عرض 30كيلومتر مي
باشد و آن در گودال و پست ترين قسمت دشت تهران ،قم ،ساوه قرار دارد .آب آن به علت هواي متغير نجد
مركزي ،اغلب تغيير مي كند و سطح درياچه كم و زياد مي شود و آب درياچه شور و تلخ است و سواحل آن
غالباً باتلقي و تا مساحت 20كيلومتر از رسوب نمك پوشيده است« .فرهنگ دهخدا».
اين درياچه در شمال خاوري شهرستان قم و در خاور اتوبان تهران -قم قرار دارد و مساحت آن 120كيلومتر
مربع است .و منظور از كوير حوض سلطان ،كوير نمك مي باشد« .فرهنگ جغرافيايي قم» سازمان
جغرافيايي نيروهاي مسلح.
)20سلطان سنجر ،ابن ملكشاه سلجوقي از پادشاهان سلجوقي كه لقب السلطان العظم معزالدنيا و الدين سنجر
بن ملكشاه برهان اميرالمؤمنين داشت .و در رجب 479ه .ق .چشم به جهان گشود و در ربيع سال 552ه .ق.
چشم از جهان فروبست و در طول حكومتش 19جنگ داشت كه تنها در دو جنگ قطوان و غزال شكست
خورد« .گنجينه تاريخ ايران» عبدالعظيم رضايي ،انتشارات اطلس ،ج ،11ص .221
)21به نظر مي رسد منظور نويسنده از بند ساوه ،بند نقي ،دهي از دهستان مزدقنچاي ،بخش نوبران،
شهرستان ساوه باشد كه رودخانه مزدقان از جنوب آن مي گذرد و به درياچه ساوه يا حوض سلطان مي ريزد.
«فرهنگ جغرافيايي ساوه و قم» سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح.
)22محمد را نويسنده ،به نام امين السلطان افزوده است .نام او ابراهيم و لقبش امين السلطان است كه پدر امين
السلطان دوم علي اصغرخان مي باشد .آقا ابراهيم ،پسر زال ارمني از اهالي سلماس بوده است .و چگونگي
مسلمان شدن ايشان در اشاره به زندگي علي اصغرخان گذشت.آقا ابراهيم كفش دوز بود و بعد آبدارچي
ناصرالدين شاه شد و آرام آرام با آنكه بي سواد بود ،ولي چون زرنگ و با هوش و در عين حال طماع و
حريص بود ،خودش را بال كشيد تا جايي كه مناصب متعددي در اختيار او قرار گرفت و هرچند صدر اعظم
نشد ،لكن همه كاره مملكت بود« .شرح حال رجال ايران» مهدي بامداد.
)23آثار ما دللت بر [همت و توان ] ما مي كند .بعد از ما [جهت شناخت ما] به آثارمان توجه نماييد.
)24كوشك نصرت :ده ،بخش مركزي قم .ارتفاع 1030متر .معتدل ،مايل به گرم و خشك ،دامنه جنوبي كوه
كورابلغ 8 ،كيلومتر غرب جنوبي علي آباد .همان مدرك.
)25دريايي است چون شمشيرِ برنده جل داده شده ،لكن براي بيننده مسرت بخش است.
)26ذرع :گز ،ارش ،رش ،ساق دست .چون مطلق گويند ،معادل شانزده گز است :يعني يك متر و چهار صد
يك متر« .فرهنگ دهخدا».
)27كلّكوا ،از ايلهاي اطراف تهران ،ساوه و زرند و قزوين و مركب از 800خانوار چادرنشين هستند و
ييلقشان كوه هاي شمالي البرز است« .فرهنگ دهخدا».
)28قصيده بُرده ،قصيده اي است كه شريف الدين ابوعبدال محمد بن سعيد المصري البوصيري ،در ولدت
حضرت رسول اكرم صلي ال عليه و آله سروده است .بوصيري متعلق است به قرن هفتم ( 681 - 608ه .ق).
و از شعراي معروف مصري است كه در شعر و كتابت يگانه زمان خود بوده و داراي قصايد متعددي است،
من جمله قصيده البرده« .فرهنگ دهخدا».
)29ساوه بد بود كه آب درياچه اش در زمين فرو رفت و به هنگام عطش يا غضب ،آبي را كه در آن فرورفته
است بر مي گرداند.
)30حاجي سليمان بيدگلي كاشاني ،شاعر اواخر قرن دوازدهم و آغاز قرن سيزدهم هجري (متوفاي 1218ه
.ق ).مولد صباحي بيدگل از اعمال كاشان است .وي مداح آغا محمدخان قاجار و استاد و ممدوح ملك الشعراء
فتحعلي خان صباي كاشاني بود .ديوانش مشتمل بر قصايد ،تركيب بند ،غزليات ،مراثي و رباعيات است.
صباحي در مرثيه سرايي مهارت داشت و «چهارده بند» او كه به تقليد كليم ساخته ،مشهور است« .فرهنگ
معين».
)31سركاري :داروغگي ،كارفرمايي« .فرهنگ دهخدا».
)32احمدآباد :ده ،بخش خلجستان ،شهرستان قم ،ارتفاع 1420متر ،معتدل ،خشك .كنار رودخانه دستجرد،
12كيلومتر خاور شمالي دستجرد« .گيتاشناسي ايران» عباس جعفري.
)33آقاباقر سعد السلطنة پسر آقا اسماعيل دايي ميرزا علي اصغر خان امين السلطان اتابك اعظم .وي سالهايي
را برقزوين حكومت رانده است و به منصب اميرتوماني (سرلشكري) از سرلشكرهاي فرماني نيز نايل شده
است .بي سواد و عامي ،ولي با هوش و زرنگ و كاري بوده است.
وي به خاطر انتسابش به امين السلطانِ پسر و تربيت شدن به دست امين السلطان پدر و نيز زرنگي و كاربري
خودش ،مناصب متعددي كه پر سود و در آمد بودند ،يك جا داشت :مديريت شهر گيلن ،مازندران و بنادر
درياي خزر ،مأمور غلت قزوين ،حكومت طارم ،رئيس سواره قراسواران راه قزوين ،رئيس راه شوسه
قزوين و . ...وي علوه بر قزوين ،حكومت بر ساوجبلغ ،مكري ،گيلن ،زنجان را داشت و در همان زمان
كه حاكم زنجان بوده است ،به دست مردم كشته مي شود« .شرح حال رجال ايران» بامداد.
)34منظريه :ده ،بخش جعفرآباد ،شهرستان قم ،ارتفاع حدود 950متر ،گرم ،خشك ،سه راهي قم به تهران و
قم به صدرآباد .همان مدرك.
)35پل دلّك :باتوجه به كتب تاريخي و جغرافيايي قم ،پلي بوده است كه در چهارفرسخي قم ،بر روي
رودخانه ساوه زده بوده اند .اطلعات بيشتري پيدا نشد.
)36عباس ميرزا ،پسر دوم محمد مهدي خان اعتضاد الدوله ،كه محمد مهدي پسر بزرگ ميرزا محمدخان
سپهسالر اعظم بود و مادرش فخرالملوك دختر بزرگ ناصرالدين شاه .يعني عباس ميرزا نوه دختري
ناصرالدين شاه مي باشد .عباس ميرزا بعد از فوت پدر ،به حكومت قم رسيد و ملقب به «نائب الياله» گرديد و
در اواخر سال 1309ه .ق .ملقب به لقب پدرش «اعتضاد الدوله» شد .برعكس خود سپهسالر ،پسران و نوه
هايش افرادي بي عرضه و بي كفايت بودند و اين حكومتهاي دست چندم نيز به خاطر انتساب به خانواده
سلطنتي بود« .شرح حال رجال ايران» بامداد.
)37ميرزا محمد معروف به مليجك اول كه بعدها «امين خاقان» لقب گرفت ،برادر زبيده خانم امينه اقدس از
زنهاي سوگلي ناصرالدين شاه و پدر غلم علي خان عزيز السلطان (مليجك دوم) است« .رجال دوره قاجار»
حسين سعادت نوري ،صص .257 - 256
)38غلم علي خان معروف به مليجك و ملقب به عزيز السلطان و داراي منصب اميرتوماني كه داماد
ناصرالدين شاه نيز گرديد .شرح حال عزيز السلطان به خواننده مي فهماند كه اوضاع مملكت چگونه سالها بي
سرو سامان بوده است« .شرح حال رجال ايران» بامداد.
)39قراسوران :سرهنگ محافظان قافله ،آنان كه به سركردگي گروهي از جانب پادشاه در راه ها نشينند تا
قوافل را از منازل مخوف به سلمت بگذرانند ،امنيه« .فرهنگ معين».
)40مزار خاك فرج از زيارتگاه هاي كهن قم ،در منطقه كميدان در شمال غربي شهر قم و مركب از سه بقعه
و بناي نزديك به هم است .بقعه شاهزاده احمد (سلطان احمد) از احفاد سجادعليه السلم -كه منظور از امام
زاده خاك فرج ،ايشان است -بقعه كوچكي كه دختر شعيب پيامبر عليه السلم در آن مدفون و به نام بقعه
صفورا معروف است و بالخره قبّه و بنايي كه ميان آن گودالي است و معتقدند كه حضرت ابراهيم عليه السلم
براي ساختن خانه كعبه قطعه اي سنگ از آنجا برداشته اند و به «كعبه كوچك» مشهور است« .تاريخ قم»،
محمدتقي بيك ارباب ،به كوشش مدرسي طباطبايي ،حكمت ،صص 44 - 45؛ «تربت پاكان» مدرسي
طباطبايي ،كتابخانه مجلس شوراي اسلمي.
)41صناديد :قهرمانان ،سروران ،دلوران« .فرهنگ معين».
)42در نسخه «ابدالتيام» آمده است ،ولي احتمالً سهوالقلم است و شايد مقصود نويسنده «ابداليام» بوده باشد.
)43فُر بر وزن پُر از الفاظ خارجه است كه به معني سايبان و سقف است(.غ)
)44مكاري :آن كس كه خر و اسب و شتر و جز آنها را كرايه دهد« .فرهنگ معين».بنابراين ،مسافرت
مكاري ،يعني مسافرت با اسب و شتر و الغ كرايه اي.
)45آرامگاه محمد شاه در ضلع غربي صحن عتيق حرم حضرت معصومه عليها السلم ،در ورودي مسجد
بالسر واقع شده است .تزيينات داخلي اين گنبد مجموعه اي از گچ بري و آيينه كاري است و لوح مرمر مرقد
از نظر حجاري نفيس مي باشد« .مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي» قم.
)46حاج فرهادميرزا معتمدالدوله ،پسر پانزدهم عباس ميرزا نايب السلطنه ،متولد 1233ه .ق .و متوفي به
سال 1305ه .ق .مي باشد .وي در طول حكومتراني اش برلرستان ،خوزستان ،كرمانشاهان ،كردستان ،همدان
و فارس حكومت كرده است و به عضويت دارالشوراي كبري در آمده و مدتي را نيز نايب الياله شاه بوده ،و
در سفرهاي محمدشاه ،امور مملكت را در دست داشته است.
اعتماد السلطنه در مورد وي مي گويد كه اين شاهزاده مرد خوش قلبي نبود و طبق بيان خودش در سالهاي
حكومتش 600نفر را كشته و در جايي ديده شده كه 700دست بريده است و باهمين ايجاد رعب ،توانسته است
مال فراواني براي خود اندوخته نمايد .و بعد مي رود حداقل سيصد واندي هزار تومان در خارج از مملكت
خود براي احداث صحن كاظمين خرج مي نمايد .او بسيار از خود راضي و بي اندازه حيثيت دوست بود و مقام
شاهزادگي به خصوص عمويي شاه را تالي مقام سلطنت مي دانسته است .و البته يكي از چهار شاهزاده فاضل
است و آثاري دارد ،من جمله «قمقام» در شرح حال ائمه« .شرح حال رجال ايران» بامداد.
)47جام جم ،كتابي است در جغرافيا و تاريخ «فرهنگ معين» تحت نام معتمد الدوله (فرهاد ميرزا).
)48قمقام ،كتابي است در شرح واقعه كربل كه نام كامل آن «قمقام زخار و صمصمام تبار» مي باشد و كتاب
توسط سيد محمود محرمي موسوي زرندي تصحيح گرديده است« .فرهنگ معين».
)49حاج ميرزا عباس ياملعباس ايرواني ،متخلص به فخري و معروف به حاج ميرزا آقاسي ،پسر حاجي
ميرزا مسلم ايرواني ،چهارده سال صدر اعظم محمد شاه قاجار بود ،و پيش از آن مربي و مرشد محمد شاه
بوده و در آذربايجان ،معلم فرزندان عباس ميرزا بود .وي مردي بي تدبير و خودخواه و درشت خوي بود و در
دوران صدارتش اموال و املك بسيار اندوخت و به مملكت نيز خسارات فراوان رساند .و دستور داده بود به
جاي صدر اعظم به وي شخص اول بگويند كه ترجمه The primemini sterبه معناي نخست وزير است.
در جلد سوم منظتم ناصري مي خوانيم كه وي در زمان صدارتش 1438 ،قريه و بلوك و املك در نقاط ايران
به تصرف درآورد .بيشتر خالصجات مرغوب اطراف تهران از آن وي بود .و قلعه عباس آباد ،يافت آباد،
وامين آباد و ...همه از محدثات وي بودند .در هرحال ،بعد از مرگ محمد شاه چون مورد نفرت مردم و
بسياري از رجال بود ،نتوانست به فعّاليت حكومتي ادامه دهد .در فاصله به حكومت رسيدن ناصرالدين شاه به
حضرت عبدالعظيم پناهنده و سپس به عتبات عاليات رفته و در گذشت« .نخست وزيران ايران» قدياني؛
«شرح حال رجال ايران» بامداد.
)50سورت :شدت ،حدّت ،هيبت ،سطوت( ،پادشاهي)« .فرهنگ معين».
ل منظور نويسنده همان «كرب» است به معناي غم ،اندوه ،اضطراب. )51احتما ً
)52قصر محمديه :سلطين و شاهزادگاه قاجار معمولً از اقامت در قصرها و عماراتي كه از پدرانشان به جا
مانده بود ،خودداري مي كردند؛ لذا آن عمارات زود از نظر مي افتاد و رو به ويراني مي نهاد .در عين حال،
براي گردش و عشرت خود قصر تازه اي بنا مي نمودند .محمدشاه در مغرب تجريش كنار جاده اوين ،به
فاصله دويست قدم در شمال غربي باغ فردوس ،قصر محمديه را ساخت و چند روزي از ورودش به آن قصر
نگذشته بود كه در آن درگذشت .ناصرالدين شاه از آن بيزار بود و آن را فروخت و بعد از چند بار دست به
دست شدن كه هركس آن را مي خريد ،به بليي گرفتار مي شد ،محمود عل مير احتشام السلطنه آن را خريد و
به «محموديه» تغيير نامش داد و بعدها محمودخان پسر اميراحتشام آن را به فتحعلي خان صاحب ديوان مي
فروشد« .جغرافياي تاريخي تهران» محسن معتمدي.
)53قصر عباسيه :عمارت عباسيه واقع در عباس آباد طهران ،بين باغ فردوس و تجريش و اوين« .زندگاني
حاج ميرزا آقاسي» ،حسين سعادت نوري.
باغ عباس آباد در سه چهاركيلومتري بيرون دروازه دولت ،آباد كرده ميرزا آقاسي كه اكثر اوقات به اين باغ
مي رفته« .جغرافياي تاريخي تهران» محسن معتمدي.
-حاج ميرزا آقاسي به هنگام بناي «قصر محمديه» در همان نزديكي كاخي نيز جهت خويش ساخت .در
«ناسخ التواريخ» درباره دو قصر محمديه و عباسيه چنين آمده است :به صوابديد حاجي ميرزا آقاسي فرمان
رفت كه بر فراز قريه تجريش ،بنيان قلعه استوار كنند كه هر سال پادشاه از بهر ييلق بدانجا سفر كند و اقامت
جويد .لجرم بنّايان از سنگ و ساروج ديواري عظيم و عريض بنيان كردند ...با اينكه يك نيمه كار قلعه هنوز
راست نبود ،معادل صد هزار تومان زر مسكوك به كار رفت! ...و نيز به يك پرتاب دورتر از اين قلعه ،حاجي
ميرزا آقاسي از بهر سكون خويش ،قلعه ديگر بنيان كرد و قلعه نخستين را به نام شاهنشاه «قصر محمديه» نام
نهادند و آنِ حاجي ميرزا آقاسي را به نام او «عباسيه» خواند« .قصران (كوهسران)» حسين كريمان.
)54محمودآباد ،در شمال غربي تهران واقع است و از شمال به باغ فيض ،از مشرق به مسيل رودخانه
فرحزاد و از جنوب به صادقيه (آرياشهر) مي پيوسته است .و در زمان ناصرالدين شاه باغ سفارت آلمان در
اين محل بوده است« .جغرافياي تاريخي تهران» محسن معتمدي .به نظر مي رسد افضل الملك« ،محموديه»
را به اشتباه «محمودآباد» درج كرده است.
)55فتحعلي خان صاحب ديوان؛ فتح علي خان ملقب به صاحب ديوان و اميرنظام پسر دوم حاجي ميرزا علي
اكبر قوام الملك و داماد فتحعلي شاه و نوه حاجي ابراهيم خان اعتماد الدوله شيرازي ،وزير آقا محمدخان و
صدراعظم فتحعلي شاه قاجار بوده است و برفارس ،خوزستان ،اصفهان حكومت كرده است و در ضمن،
مستوفي و حسابدار چند شهر چون همدان و قزوين و ...بوده و وزير نظام آذربايجان نيز گرديده است .او نيز
چون بسياري ديگر از حكمرانان ،از غارت و چپاول مردم ايران و مال اندوزي بي بهره نبود« .شرح حال
رجال ايران» مهدي بامداد.
)56قريه اوين :اين قريه در چهار كيلومتري غربي امام زاده صالح است .موقعيت قريه در دامنه و سر رسيد
و آبش از رودخانه دركه و از دو چشمه است .شش دانگ قريه وقف بر آستانه حضرت رضاعليه السلم است.
«فرهنگ جغرافيايي ايران» حسينعلي رزم آراء.
)57حاجي ميرزا محمود خان احتشام السلطنه قاجار دولو علمير ،پسر محمد رحيم خان علء الدوله
اميرنظام ،ابتدا در كشيكخانه سمت يوزباشي داشت ،و بعد به سمت رياست غلمان شاهي دست يافت و در سال
1306ه .ق .حكومت زنجان و سركردگي سواران دويرن و سوار افشار و خمسه به منصب قبلي وي اضافه
گرديد .سپس به سركنسولي عراق رسيد و بعد والي كردستان گرديد و سپس وزير مختار ايران در آلمان شد و
بعد نماينده مجلس شوراي ملي و رئيس آن گرديد و در دوره سوم مجلس نيز نماينده تهران بود .در جنگ
جهاني اول سفير كبير ايران در اسلمبول بود و چند ماهي نيز وزير كشور حسن مستوفي الممالك .مي گويند:
وي بسيار تند خو بوده است« .شرح حال رجال ايران» مهدي بامداد.
)58قوللر :غلمان سلطنتي؛ قوللر آقاسي :مهتر و رئيس غلمان« .فرهنگ معين».
)59محمد رحيم خان علءالدوله امير نظام از بزرگان قاجار دولو بود و رئيس ميرغضب ها (نسقچي باشي)
برخوي ،نهاوند ،زنجان ،همدان حكومت رانده و پيشكار آذربايجان شده و در ضمن ،مناصبي چون وزارت
دربار ،نمايندگي دارالشوراي كبري ،وزارت جنگ و ...را نيز به دست آورده است كه اكثر اين مشاغل را هم
زمان دارا بوده است .و وي نيز چنانچه لزمه كارش بوده (ميرغضب) خشن و تند خو بوده است .و به دستور
او مثنوي با كشف البياتي كه بصيرالملك به آن زد ،چاپ گرديد« .شرح حال رجال ايران» مهدي بامداد.
)60سام ميرزا شمس الشعرا ،پسر شانزدهم محمد قلي ميرزا ملك آرا مي باشد و كارش سرودن قصايد بود در
مدح شاه .جالب آنكه بعد از مرگ وي ،مواجبش را به برادرش عبدالحسين دادند و همچنين لقب شمس
الشعرايي را با آنكه شاعر نبود .و قرار شد وي نيز همچون برادر ،در مجلس شاهانه شعر بخواند با اين تفاوت
كه ديگران بسرايند و وي بخواند! همان مدرك.
)61محمدقلي ميرزا ،ملقب به ملك آرا ،پسر سوم فتحعلي شاه ،حاكم مازندران و گرگان (استرآباد) بود كه با
مرگ فتح علي شاه از حكومت بركنار و به همدان ،به علت عدم اعتنا به محمد شاه ،تبعيد شد و در همان جا
درگذشت .وي شعر هم مي سروده و تخلصش خسروي بوده است .همان مدرك.
.)62اسم مهد عليا ،جهان خانم بوده است .يكي از شعرا اين شعر را در وصف حضرت عليّه ،عزّت الدوله كه
از خوب رويان است و دختر مهد علياست ،سروده است و اشاره به جهان خانم مهد عليا كرده است.
به رنگ و بوي جهاني و بلكه بهتر از آني
به حكم آنكه جهان پيرگشته و تو جواني
گمان مي كنم كه شاعر اين شعر هم ،سام ميرزاي شمس الشعرا است كه محرم آن خانواده بوده است( .غ)
-ملك جهان خانم ،ملقب به مهد عليا ،نوه دختري فتحعلي شاه و زن محمد شاه و مادر ناصرالدين شاه ،كه يكي
از ايادي بسيار مؤثر در عزل ،تبعيد وقتل ميرزا تقي فراهاني (اميركبير) بود .وي چه در زمان پيري محمد
شاه و بيماري او و چه در فاصله اي كه پسرش از تبريز به تهران بيايد -براي تحويل حكومت كه حدود صد
روز طول كشيد -امور كشور را اداره مي كرد و به دوستان و رفقاي خود ،مواجب و تيول و سيورغال و
وظيفه مي داد كه اميركبير مانع دخالتهاي حكومتي او شد .مهد عليا در ابتدا سعي كرد خود را معشوقه
اميركبير كند و چون موفق نشد ،دختر 16ساله اش را به او داد تا به اين ترتيب او را نرم كند و اين راه هم
جواب نداد .در نهايت ،زمينه قتل اميركبير را فراهم نمود.
مهد عليا نيز چون بسياري از زنان و خواهران و مادران شاهان ،رفيق باز بود و داراي چهار دلداده بود :علي
قلي ميرزا اعتضاد السلطنه ،ميرزا آقا خان نوري ،علي خان حاجب الدوله و فريدون ميرزا فرمانفرما (برادر
شوهرش).
-مقبره مهد عليا در جهت غربي و عقب گنبد محمد شاه (صحن عتيق حرم حضرت معصومه عليها السلم)
قرار گرفته است و به شكل مربع مستطيل ،با گچ بريهاي برجسته و زيبا ،آراسته شده است« .مجموعه
راهنماي جامع ايرانگردي» استان قم؛ «شرح حال رجال ايران» مهدي بامداد.
)63وشنوه :دهستان ،قهستان ،بخش كهك ،شهرستان قم 24 ،كيلومتري جنوب خاور كهك ،كوهستاني،
سردسير« .فرهنگ معين».
)64تيول :واگذاري در آمد و هزينه ي ناحيه اي معين از طرف پادشاه و دولت به اشخاص ،اقطاع« .فرهنگ
معين».
)65مقبره فتحعلي شاه در قسمت شمالي صحن عتيق قرار دارد و از آثار بيگم صفوي است ،و اين مقبره در
زمان حيات فتحعلي شاه ،به دستور خود وي (1245ه .ق ).تعمير و تزيين شد .قاعده گنبد مقبره ،هشت ضلعي
نامنظم است و در سال 1280ه .ق ،.در دوره ناصرالدين شاه تزيينات آيينه كاري آن به گچ بري تبديل شده
است .ازاره آن از سنگ مرمر است و لوحه مرمر با زمينه طل كوب كه تاريخچه زندگي فتحعلي شاه بر آن
نوشته شده ،بر روي سپر صفّه نصب گرديده است« .مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي» استان قم.
-بهتر از سنگ مقبره خاقان مغفور ،سنگ مقبره شاه شهيد آقا محمدخان قاجار است كه در نجف اشرف واقع
شده .آن سنگ ديگر نظير پيدا نخواهد كرد .دو ذرع و چارك طول آن است و تمثال آقا محمدخان را در روي
آن نقاري كرده اند .طوري خطاطي و نقاري كرده اند كه استادان به عجز معترف اند .آن سنگ بهترين
جواهرات است و بعد از آن ،ديگر از براي اين سنگ هم نظير نخواهد بود(.غ)
)66محمد هادي ميرزا ،پسر پنجاه و دوم فتحعلي شاه و برادر اعياني محمد مهدي ميرزا،پسر سي ام و محمد
امين ميرزا پسر چهل و پنجم فتحعلي شاه ،مادرش باجي از اهالي شيراز و زن چهل و چهارم فتحعلي شاه كه
از علم موسيقي اطلع كامل داشته است .محمد هادي ميرزا شاهزاده اي وارسته و گوشه گير بود .مجرد مي
زيست و هيچ گاه داخل مشاغل دولتي نشد و مجاورت قبر پدر داشت و از زائرين پذيرايي و از مستمندان
دستگيري مي نمود«.شرح حال رجال ايران» مهدي بامداد.
)67بيدهند :ده ،بخش نوفل لوشاتو ،شهرستان قم ،قم 188درجه 5/36 ،كيلومتر .ارتفاع 1900متر ،معتدل
مايل به سرد ،خشك .كنار رودخانه دره باغ 5/8 ،كيلومتر جنوب غربي كهك .سر راه كهك به دليجان.
«گيتاشناسي ايران» عباس جعفري ،ج .3
-قريه بيدهند از قراي قهستان است .هوايش ييلقي و باغات سيب و زردآلو و امرود در آن بسيار است.
«تاريخ قم» محمد تقي بيك ارباب.
-بيدهند همان «ويدهند» از قراي جبل قم است .دهي ديگر در پيرامون قم بوده است به نام «هندوجان» كه
كنون هنديجان گفته مي شود و جزو شهر شمرده مي شود و آن جزو اين «ويدهند» است« .قم نامه» ،مدرسي
طباطبايي.
)68شهاب اصفهاني :ميرزا نصرال اصفهاني متخلص به «شهاب» ،از شعراي دوره قاجاريه و از زنده
كنندگان سبك خراساني كه توسط ميرزا آقاسي ايرواني ،صدر اعظم ،ملقب به «تاج الشعراء» گرديد« .فرهنگ
دهخدا».
)69ذوالفقار خان ،پسر مرحوم ميرزا آقاخان صدر اعظم نوري بوده است كه دوازده سال در اين شهر
حكومت داشته است و شاهزاده كيكاوس ميرزا هم از پسران خاقان مغفور بوده است( .غ)
)70همان.
)71جلوخان :پيشگاه خانه ،ميداني كه در مقابل عمارت و منزل واقع باشد« .فرهنگ معين».
)72ولي ابتدا باني اين صحن مرحوم آقا ابراهيم امين السلطان -طاب ثراه -بود .قبرستان را صاف كرده وپي
برداشته ،شروع در بناي آن نمودند ،لكن زندگاني آن مرحوم به نهايت نرسيد كه اين بنا را به اتمام رساند و اين
عمل خير به دست قدرت و همت فرزند ايشان حضرت مستطاب اجلّ آقاي امين السلطان وزير اعظم به پايان
رسيد( .غ)
)73مقرنس :كنگره دار ،قرنيزدار« .فرهنگ معين».
)74بين اين كلمات با آنچه چند صفحه پيش ذكر كرده بود -ص 73ذيل «شهر قم» -تناقض به نظر مي رسد.
)75معروف به ارباب جان بابا است( .غ)
)76فابريكات :جمع فابريك به معناي كارخانه« .فرهنگ معين».
)77تلل :تل ،پشته ها« .فرهنگ معين».
http://books.masoumeh.com/html/9/15/3.php