Escolar Documentos
Profissional Documentos
Cultura Documentos
آنچه در روزگار خويش از گسترش فقر و گراني و زحمت و خستگي ودشواري در جستجوي لقمه
اي روزي مي بينيم و اين کاري بسيار وال و برتر است.
در ميان ما افرادي بي سرپرست هستند که ديگر چيزي براي برپا ماندن نيافته و جز خداي
بلندمرتبه کسي از حالشان با خبر نيست.
آنان برادران ما هستند و ما در برابرشان مسئول هستيم و هرکه خواهد مطمئن گردد مي تواند به
جمعيت هاي خيريه سري زده و ببيند پرونده هاي موجود را که از سنگيني در انتظار گوشه ي
چشمي مانده اند.
اينجا يکايک آنچه نيکيهاي در پي گشودن گره هاي مسلمانان و پاداشهاي بزرگ در پي دادن صدقه
هست را يادآور مي شويم.
و در آغاز سخن داستاني به نام لقمه ) به خاطر نامي که از لقمه در آن برده شده است( را مي آورم
که:
زني پسري داشت ،مدتي بسيار طولني پسر از او دورماند ،تا آنکه از بازگشت او نااميد گشت،
روزي نشست تا چيزي بخورد ،لقمه اي را برگرفت و وقتي خواست آن را سوي دهانش ببرد،
گدايي بر در ايستاد و درخواست غذا نمود .زن لقمه را نخورد و آن را با قرصي نان برداشته و به
گدا بخشيد .و آن روز و شب گرسنه ماند.
پس از مدت ها فراخي روي آورده و پسرش بازگشت و از سختي هايي که بر او گذشته بود برايش
تعريف کرد :عجيب ترين ماجرا وقتي بود که چند روز بود راهي را در بيابان مي پيمودم .ناگهان
شيري خويش را بر من که سوار بر الغي بودم افکند .الغ گريخت و در جامه اي که زير آن
لباس و ردايم را پوشيده بودم گرفتار چنگال شير شدم .چنگ او چندان به بدنم نمي رسيد ولي چنان
وحشت کرده و ترسيده بودم که از خودبيخود شده بودم .شير مرا با خود به غاري برد و مرا بر
زمين گذاشت تا بخورد .آنگاه مردي بزرگ و سفيد روي و سفيدپوش را ديدم که دررسيد و بدون
سلح شير را برداشته و به زمين افکند و گفت" :برخيز اي سگ ،لقمه در برابر لقمه" .شير
برخاست تيز فرار کرد .آنوقت به خود آمدم و بدنبال آن مرد گشتم ولي او را نيافتم .مدتي نشستم تا
حالم بهتر شد .خودم را وارسي نمودم و چيزيم نشده بود .راه افتادم تا به قافله اي که در آن بودم
رسيدم .از ديدن من شگفت زده شدند و من داستانم را برايشان تعريف نمودم .ولي از اين سخن آن
مرد سر در نياوردم که مي گفت":لقمه در مقابل لقمه ".زن فکر کرد و فهميد که آن همان وقتي بود
که او لقمه را از دهان گرفته و بخشيده بود.
بخشش)صدقه( خشم پروردگار را فرومي نشاند و به اذن خداوند انسان را از مهلکه ها رهانيده و
بليا را بازداشته و عمر را فزوني مي دهد و چه بسا صدقه به اذن خداوند دشواري هاي بزرگي
را بازدارد ،بنابراين صدقه را دست کم نگيريم حتي اگر کم باشد .هرطور شده از آتش بپرهيزيد
حتي اگر شده با تکه خرمايي باشد .آنگونه که اين مادر مدتي بسيار را دور از فرزندش سپري
نمود تا آنکه از بازگشت وي مايوس گشت و بخششي که در عين نياز انجام داد سبب نجات
فرزندش از مرگ حتمي و بازگشت سالم و بي عيب او گشت .آري ببخشيد چراکه آنچه نزد
خداست بهتر و ماندگارتر است.
بخشش مزد و نيکي هاي بزرگي به همراه دارد که چندي را در زير بيان مي کنم:
خداوند متعال مي فرمايد) :هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد و
از هر چه انفاق كنيد قطعا خدا بدان داناست (.سوره آل عمران92:
و مي فرمايد) :از اموال آنان صدقهاى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزهشان سازى (.سوره توبه:
103
قال رسول ال صلى ال عليه وسلم :قال ال عز وجل :أنفق أنفق عليك« رواه أحمد والبخاري
ومسلم[.
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرموده اند) :خداي بلندمرتبه فرموده است :ببخش تا بر تو بخشيده
شود) (.احمد و بخاري و مسلم روايت نموده اند(
عْنُكْم
خْيٌر َلُكْم َوُيَكّفُر َ
خُفوَها َوُتْؤُتوَها اْلُفَقَراَء َفُهَو َ
ن ُت ْ
ي َوِإ ْ
ت َفِنِعّما ِه َ
صَدَقا ِ
ن ُتْبُدوا ال ّ قال ال تعالىِ :إ ْ
خِبيٌر )سورة البقرة(271 : ن َ ل ِبَما َتْعَمُلو َ
سّيَئاِتُكْم َوا ُّ
ن َ
ِم ْ
خداوند متعال مي فرمايد) :اگر صدقهها را آشكار كنيد ،اين ،كار خوبى است ،و اگر آن را پنهان
داريد و به مستمندان بدهيد ،اين براى شما بهتر است؛ و بخشى از گناهانتان را مىزدايد ،و خداوند
به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
قال رسول ال صلى ال عليه وسلم :صنائع المعروف تقي مصارع السوء وصدقة السر تطفئ
غضب الرب وصلة الرحم تزيد في العمر)رواه ترمذي(
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرموده اند ) :کارهاي نيک گرفتاري هاي بد را بازداشته و بخشش
پنهان خشم پروردگار را فرونشانده و پيوند خويشان عمر را مي افزايد) (.روايت ترمذي(
خِلُفُه
يٍء َفُهوَ ُي ْ
ش ْ
ن َ
عَباِدِه َوَيْقِدُر َلُه َوَما َأْنَفْقُتْم ِم ْ
ن ِ
شاءُ ِم ْ
ن َي َ
ق ِلَم ْ
ط الّرْز َ
سُ
ن َرّبي َيْب ُ
ل ِإ ّ
قال ال تعالىُ :ق ْ
ن )سورة سبأ(39 : خْيُر الّراِزِقي َ
َوهَُو َ
خداوند متعال مي فرمايد) :بگو در حقيقت پروردگار من روزى را براى هر كس از بندگانش كه
بخواهد گشاده يا براى او تنگ مىگرداند و هر چه را انفاق كرديد عوضش را او مىدهد و او
بهترين روزى دهندگان است( سبأ39:
قال صلى ال عليه وسلم :ما منكم من أحٍد إل سيكلمه ال ،ليس بينه وبينه ترجمان ،فينظر أيمن منه
فل يرى إل ما قدم ،فينظر أشأم منه فل يرى إل ما قدم ،فينظر بين يديه فل يرى إل النار تلقاء
وجهه ،فاتقوا النار ولو بشق تمرة )رواه مسلم(
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرموده اند) :کسي از شما نيست مگر آنکه خداوند با وي سخن مي
گويد ،بين آندو واسطه اي نيست ،مي نگرد تا سعادتمندترين را بيابد و چيزي جز آنچه پيش
فرستاده است نمي يابد ،مي نگرد تا تباه ترين را بداند و جز انچه پيش فرستاده را نمي بيند ،آنگاه
مقابل خويش را مي نگرد و جز آتش روبرويش نمي بيند ،پس بپرهيزيد از آتش حتي اگر با تکه
خرمايي باشد> (.روايت مسلم<
قال رسول ال صلى ال عليه وسلم :إن صدقة السر تطفىء غضب الرب تبارك وتعالى )رواه
الترمذى(
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرموده اند) :بخشش پنهان خشم پروردگار را فرومي نشاند( .
>روايت منذري<
قال رسول ال صلى ال عليه وسلم» :والصدقة تطفىء الخطيئة كما تطفىء الماء النار )رواه
الترمذي(
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرموده اند) :و بخشش بزه را فرومي نشاند هماگونه که آب آتش
را> (.روايت ترمذي<
عن عقبة بن عامر رضي ال عنه قال :سمعت رسول ال صلى ال عليه وسلم يقول :كل امرىء في
ظل صدقته ،حتى يقضى بين الناس )رواه الترمذى ( قال يزيد "فكان أبو مرثد ل يخطئه يوم إل
تصدق فيه بشيء ولو كعكة أو بصلة" ،قد ذكر النبي صلى ال عليه وسلم أن من السبعة الذين يظلهم
ال في ظله يوم ل ظل إل ظله» :رجل تصدق بصدقة فأخفاها ،حتى ل تعلم شماله ما تنفق يمينه
)رواه البخاري(
عقبه فرزند عامر رضي ال عنه مي گويد از رسول خدا صلى ال عليه وسلم شنيدم که مي فرمود:
}تا زماني که قضاوت ميان بندگان انجام گيرد ،هرکس در سايه ي بخشش خويش قرار
خواهدداشت {.روايت ترمذي} .و يزيد بيان مي دارد که :ابومرثد هر روز که مرتکب اشتباهي
مي شد ،صدقه اي مي داد حتي اگر قطعه اي کاک)نوعي نان از آرد و شير و شکر( يا پيازچه اي
مي بود .پيامبر بزرگوار صلى ال عليه وسلم اشاره داشته اند که :يکي از هفت گروهي که خداوند
در روزي که سايه اي جز سايه ي او سايه اي نيست سايه خويش ميدارد مردي است که صدقه اي
مي بخشد و آن را پنهان مي دارد چنانکه حتي دست چپ او از آنچه دست راستش مي بخشد آگاه
نمي شود {.روايت بخاري.
قال رسول ال صلى ال عليه وسلم :ما من يوم يصبح العباد فيه إل ملكان ينزلن فيقول أحدهما:
اللهم أعط منفًقا خلفًا ،ويقول الخر :اللهم أعط ممسًكا تلًفا )رواه البخاري(
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرموده اند }:هر روز صبحي که بندگان آغاز مي کنند دو فرشته
فرودآمده و يکي مي گويد :خدايا به بخشنده عوض آن را عطا فرما ،و ديگري مي گويد :خدايا
بخيل را تباهي ببخشاي {.روايت بخاري.
قال النبي صلى ال عليه وسلم» :ما نقصت صدقة من مال )رواه مسلم(
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرموده اند} :صدقه از دارايي نمي کاهد {.روايت مسلم.
خداوند متعال مي فرمايد} :و هر مالى كه انفاق كنيد ،به سود خود شماست {.بقره272:
سأل النبي صلى ال عليه وسلم عائشة رضي ال عنها عن الشاة التي ذبحوها ما بقى منها :قالت" :ما
ل كتفها" .قال» :بقي كلها غير كتفها )رواه الترمذي( ،في إشارة أن ما عند ال هو الباق.
بقى منها إ ّ
}پيامبر صلى ال عليه وسلم از گوسفندي که ذبح کرده بودند از عايشه رضي ال عنها سؤال
فرمودند .پاسخ داد که از آن بجز شانه اش چيزي نمانده .فرمود :تمام آن بجز شانه اش باقي مانده
است{.روايت ترمذي .در اشاره به آيه ي} آنچه نزد خداست همان ماندگار است{.
جٌر
ف َلُهْم َوَلُهْم َأ ْ
ع ُ
ضا َ
سنًا ُي َ
حَ
ل َقْرضًا َ
ضوا ا َّ
ت َوَأْقَر ُ
صّدَقا ِ
ن َواْلُم ّ
صّدِقي َ
ن اْلُم ّ
قال الرحمن عز وجلِ :إ ّ
َكِريٌم )سورة الحديد(18 :
خداوند رحمن مي فرمايد } :در حقيقت مردان و زنان صدقهدهنده و ]آنان كه[ به خدا وامى نيكو
دادهاند ايشان را ]پاداش[ دو چندان گردد و اجرى نيكو خواهند داشت { حديد18:
ل َيْقِب ُ
ض ضَعافًا َكِثيَرًة َوا ّ
عَفُه َلُه َأ ْ
ضا ِ
سنًا َفُي َ
حَ
ل َقْرضًا َ
ضا ّ
قال الملك سبحانه ّ :من َذا اّلِذي ُيْقِر ُ
ن )سورة البقرة(245 : جُعو َ
ط َوِإَلْيِه ُتْر َ
سُ
َوَيْب ُ
و باز خداوند سبحانه و تعالي مي فرمايد } :كيست آن كس كه به ]بندگان[ خدا وام نيكويى دهد تا
]خدا[ آن را براى او چند برابر بيفزايد و خداست كه ]در معيشت بندگان[ تنگى و گشايش پديد
مىآورد و به سوى او بازگردانده مىشويد { بقره245:
قال رسول ال صلى ال عليه وسلم :من أنفق زوجين في سبيل ال ،نودي في الجنة يا عبد ال ،هذا
خير :فمن كان من أهل الصلة ُدعي من باب الصلة ،ومن كان من أهل الجهاد ُدعي من باب
الجهاد ،ومن كان من أهل الصدقة ُدعي من باب الصدقة ،ومن كان من أهل الصيام ُدعي من باب
الريان« .قال أبو بكر" :يا رسول ال ،ما على من ُدعي من تلك البواب من ضرورة فهل ُيدعى أحد
من تلك البواب كلها" ،قال :نعم وأرجو أن تكون منهم )في الصحيحين(
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرموده اند} :هر که زوجي را در راه خدا انفاق دهد ،در بهشت
ندايش دهند اي بنده ي خدا اين سو بهتر است .و آنکه اهل نماز باشد از دروازه ي نماز و آنکه اهل
جهاد بوده از دروازه ي جهاد و هرکه اهل بخشش بوده از دروازه ي صدقه فراخوانده شود و
هرکس اهل روزه داري است از دروازه يادگيري ريان فراخوانده شود .ابوبکر پرسيد اي رسول
خدا ،چه عملي براي فراخوانده شدن از آن دروازه ها ضروري است و آيا کسي هست که از تمام
آن دروازه ها فراخوانده شود؟{
ضرب النبي صلى ال عليه وسلم »مثل البخيل والمنفق ،كمثل رجلين ،عليهما جبتان من حديد ،من
ثديهما إلى تراقيهما ،فأما المنفق :فل ينفق إل سبغت ،أو وفرت على جلده ،حتى تخفي بنانه ،
وتعفو أثره .وأما البخيل :فل يريد أن ينفق شيئا إل لزقت كل حلقة مكانها ،فهو يوسعها ول تتسع «
)رواه البخاري( ،فالمتصدق كلما تصدق بصدقة انشرح لها قلبه ،وانفسح بها صدره ،فهو بمنزلة
اتساع تلك الجبة عليه ،فكلّما تصّدق اتسع وانفسح وانشرح ،وقوي فرحه ،وعظم سروره ،ولو لم يكن
ل هذه الفائدة وحدها لكان العبُد حقيقيا بالستكثار منها والمبادرة إليها.
صدقة إ ّ
في ال ّ
}رسول خدا صلى ال عليه وسلم مثال بخيل و بخشنده را همچون دو مرد زده اند که جامه هايي از
آهن از سينه تا شانه هايشان پوشيده اند و مرد بخشنده :هر بار که مي بخشد جامه اش گشاده گشته
و پوست بدنش را مي پوشاند تا جاييکه سر انگشتانش در آن پنهان شده و زياد هم مي ماند ،ولي
بخيل :مي کوشد چيزي نبخشد تا آنکه حلقه هاي زره برجاي خويش چسبيده و هر چه تلش مي کند
گشاده اش سازد گشاد نمي گردد {.روايت بخاري } .انسان بخشندههر بار که چيزي مي بخشد
قلبش به آن فراخ مي گردد و سينه اش گشاده گردد مانگونه که جامه بر او گشاد مي شود .هرچه
مي بخشد فراخ گشته و گشاده و جادارتر مي شود و شادي اش استوار و سرورش بيشتر مي گردد
و حتي اگر صدقه جز اين يک سود ديگري نداشت باز بنده مي بايست در افزودن بر آن و اقدام
بدان مي کوشيد{.
خداوند متعال مي فرمايد }:و هر كس از خست نفس خود مصون ماند ايشانند كه رستگارانند{
حشر9:
سِبي ِ
ل ن ِفى َ
جّنَة ُيَقاِتُلو َ
ن َلُهُم اْل َ
سُهْم َوَأْمَواَلُهم ِبَأ َ
ن َأنُف َ
ن الُمؤِمِني َ
شَتَرى ِم َ
لا ْ
نا َ
قال ذو الجلل والكرام ِ :إ ّ
شُروْا
ل َفاسَتب ِ
نا ِ
ن َأوَفى ِبَعهِدِه ِم َ
ن َوَم ْ
ل َوالُقرَءا ِ
جي ِ
لن ِ
حّقا ِفى الّتوَراِة َوا ِ
عَلْيِه َ
ن َوعدًا َ ن َوُيقَتُلو َ
الِ َفَيْقُتُلو َ
ظيُم )سورة التوبة(111 : ك ُهَو الَفوُز الَع ِ ِبَبيِعُكُم اّلِذى َباَيعُتم ِبِه َوَذِل َ
خداوند جل شانه مي فرمايد } :در حقيقتخدا از مؤمنان جان و مالشان را به ]بهاى[ اينكه بهشت
براى آنان باشد خريده است همان كسانى كه در راه خدا مىجنگند و مىكشند و كشته مىشوند
]اين[ به عنوان وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست و چه كسى از خدا به عهد
خويش وفادارتر است پس به اين معاملهاى كه با او كردهايد شادمان باشيد و اين همان كاميابى
بزرگ است{ توبه111:
باري پيامبر الّنبي صلى ال عليه وسلم بازرگانان را چنين ارشاد مي فرمود} :اي گروه بازرگانان،
بدون ترديد اين کار فروشندگي با گرانفروشي و سوگند همراه است پس آنرا با صدقه درهم آميزيد.
{
خداوند جل جلله مي فرمايد } :گر صدقهها را آشكار كنيد ،اين ،كار خوبى است ،و اگر آن را
پنهان داريد و به مستمندان بدهيد ،اين براى شما بهتر است { .بقره271:
قال صلى ال عليه وسلم» :إذا أنفق المسلم نفقة على أهله ،وهو يحتسبها ،كانت له صدقة« ]في
الصحيحين ،وقوله صلى ال عليه وسلم» :أربعة دنانير :دينار أعطيته مسكينا ،ودينار أعطيته في
رقبٍة ،ودينار أنفقته في سبيل ال ،ودينار أنفقته على أهلك ،أفضلها الدينار الذي أنفقته على أهلك«
)رواه اللباني(
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرموده اند} :هربار که فرد مسلماني براي خانواده اش خرج مي
کند ،و اميد ثواب از آن دارد ،براي او صدقه خواهد بود {.در صحيحين است و اين گفته ي ايشان
صلى ال عليه وسلم که } :چهار نوع دينار هست ،ديناري که به يک مستمند مي دهي ،ديناري که
در آزادي برده اي مي دهي ،ديناري که در راه خدا خرج مي کني و ديناري که براي خانواده ات
صرف مي نمايي ،بهترين دينار هماني است که براي خانواده ات خرج مي نمايي {.روايت الباني.
الصدقُة في حال الصحة والقوة أفضل من الوصية بعد الموت أو حال المرض والحتضار كما قال
رجل للنبي صلى ال عليه وسلم " :يا رسول ال ،أي الصدقة أفضل؟" ،قال» :أن تصدق وأنت
صحيح حريص ،تأمل الغنى ،وتخشى الفقر ،ول تمهل ،حتى إذا بلغت الحلقوم ،قلت :لفلن كذا،
ولفلن كذا ،وقد كان لفلن )رواه البخاري وبلفظ آخر لمسلم(
صدقه در حالت سلمتي و تندرستي بهتر است از وصيت بدان پس از مرگ يا در حال بيماري و
جان دادن چنانچه مردي از رسول خدا صلى ال عليه وسلم سؤال کرد }:اي رسول خدا ،چه
بخششي نيکوترين است؟ فرمود :آنکه ببخشي درحاليکه سالم و مشتاق آني ،آرزوي توانگري داشته
و از تهي دستي هراس داري ،و به تعويق نمي اندازي تا آنکه جانت به حلقوم رسيده )در حين جان
دادن باشي( و بگويي :براي فلن کس آن مقدار ،براي فلني آن قدر و فلني آن ميزان داشته است.
)روايت بخاري و به گونه اي ديگر توسط مسلم روايت شده است(.
قال صلى ال عليه وسلم :الصدقة على المسكين صدقة وعلى ذوي الرحم ثنتان صدقة وصلة )رواه
الترمذى(
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرموده اند}:بخشش به مستمند يک صدقه است و به خويشاوند دوتا
يکي صدقه و ديگري به جاي آوردن پيوند)صله() .روايت ترمذى(
أوصى النبي صلى ال عليه وسلم أبا ذر بقوله :إذا طبخت مرقة ،فأكثر ماءها ،وتعاهد جيرانك«
)رواه مسلم(
پيامبر صلى ال عليه وسلم اينگونه ابوذر را سفارش مي نمود} :هرگاه آبگوشت پختيد ،آبش را
بيافزاييد و همسايه ات را نيز عهده دارشو {.روايت مسلم.
قال صلى ال عليه وسلم :أفضل الدنانير :دينار ينفقه الرجل على عياله ،و دينار ينفقه الرجل على
دابته في سبيل ال ،و دينار ينفقه الرجل على أصحابه في سبيل ال عز و جل )رواه اللباني(
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرمودند} :بهترين دينارها :ديناري است که مرد براي خانواده اش
صرف مي کند ،و ديناري که فرد براي مرکب خويش در راه خدا خرج کرده و ديناريست که مرد
خرج ياران خويش در راه خداي عزوجل مي نمايد {.روايت الباني.
خداوند سبحان مي فرمايد } :سبكبار و گرانبار بسيجشويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد
اگر بدانيد اين براى شما بهتر است {توبه41:
رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرمودند} :وقتي انسان مي ميرد کارهايش همگي جز سه مورد
پايان مي گيرد :صدقه ي جاري ،يا دانشي که از آن سود برگيرند ،يا فرزند درستکاري که او را
دعا نمايد {.روايت ابن تيميه.
سَتِوي ِمنُكم ّم ْ
ن ض ل َي ْ لْر ِ ت َوا َ سَماَوا ِث ال ّ
ل ِميَرا ُ ل َو ِّ ل ا ِّ
سِبي ِ
ل ُتنِفُقوا ِفي َ
قال جل في عله َ :وَما َلُكْم َأ ّ
حسَْنىل اْل ُ
عَد ا ُّل َو َن َأنَفُقوا ِمن َبْعُد َوَقاَتُلوا َوُك ّ ن اّلِذي َ
جًة ّم َ
ظُم َدَر َ
عَ
ك َأ ْ
ل ُأْوَلِئ َ
ح َوَقاَت َل اْلَفْت ِ
ق ِمن َقْب ِ
َأنَف َ
جٌر َكِريم )سورة عَفُه َلُه َوَلُه َأ ْ
ضا ِ
سًنا َفُي َ
حَضا َل َقْر ً ض ا َّخِبيٌر )َ (10من َذا اّلِذي ُيْقِر ُ ن َ َوالُّ ِبَما َتْعَمُلو َ
الحديد(11،10 :
خداوند عظيم الشان مي فرمايد } :و شما را چه شده كه در راه خدا انفاق نمىكنيد و ]حال آنكه[
ميراث آسمانها و زمين به خدا تعلق دارد كسانى از شما كه پيش از فتح ]مكه[ انفاق و جهاد
كردهاند ]با ديگران[ يكسان نيستند آنان از ]حيث[ درجه بزرگتر از كسانىاند كه بعدا به انفاق و
جهاد پرداختهاند و خداوند به هر كدام وعده نيكو داده است و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است)(10
كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا ]نتيجهاش را[ براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى
خوش باشد) {.حديد 10 :و (11
عن أبي هريرة رضي ال عنه قال :قال رسول ال صلى ال عليه وسلم» :إن مما يلحق المؤمن من
عمله وحسناته بعد موته علما علمه ونشره ،أو ولدا صالحا تركه ،أو مصحفا ورثه ،أو مسجدا بناه،
أو بيتا لبن السبيل بناه ،أو نهرا أجراه ،أو صدقة أخرجها من ماله في صحته وحياته تلحقه بعد موته
"رواه الترمذى :الترغيب والترهيب"
ابوهريره رضي ال عنه نقل مي کند که رسول خدا صلى ال عليه وسلم فرمودند} :بدانيد از آن
عمل ها و نيکي هايي که پس از مرگ به مومن مي پيوندد يکي دانشي است که فراگرفته و آنرا
بديگران آموخته است ،يا فرزند نيکوکاري که برجاي گذاشته ،يا کتابي که به ارث نهد ،مسجدي بنا
کرده باشد ،خانه اي براي در راه مانده اي برپانموده باشد ،رودي که روان داشته باشد ،و يا صدقه
اي که از دارايي خويش در حاليکه زنده و سالم است خرج نموده باشد ،پس از مرگ به او مي
پيوندند {.روايت منذري:الترغيب و الترهيب.
ساخت مسجد
نوشانيدن آب
سرپرستي يتيم
کندن چاه
بناي خانه
و اين ها تنها قطره اي از درياست و هرگز سعي نکن آنچه پيش مي فرستي را دست کم بگيري.
چنانکه در حديث بيان شد حتي به اندازه ي تکه اي خرما باشد .چه بسا يک درهم از هزار درهم
پيشي بگيرد که خداوند سبحان براي هرکه خواهد دوچندان مي افزايد و آنچه نزد اوست بهتر و
ماندگارتر است .برادر بزرگوار صندوقي را در خانه ات فراهم ساز و نامش را صندوق صدقات
و خيرات بگذار و زن و فرزندانت را بياموز تا اين ويژگي ستودني در جهت خشنودي خداوند
سبحان پرورش يابد .وقتي صندوق پر شد آنان را از نحوه ي صرف آن آگاه نموده و در تصميم
گيري در اينمورد آنان را شرکت ده.
از فضيل فرزند عياض اينگونه نقل شده است :مردي برايم تعريف کرد که مردي با مقداري
ريسمان بيرون رفته و آن را به درهمي فروخت تا آرد خريداري نمايد .از کنار دو مرد گذشت که
هرکدام سر ديگري را گرفته بود.
گفتند :به خاطر يک درهم با هم دعوا ميکنند .ان يک درهم را به آنان بخشيد .پولي بجز آن نداشت.
پيش همسرش رفته و ماجرا را برايش تعريف کرد .همسرش تعدادي از لوازم منزل را جمع کرده
و بدستش داد تا ببرد بفروشد .کسي از او نخريد .به مردي برخورد که ماهي گنديده اي به همراه
داشت.
به گفت :تو هم مانند من جنسي داري که فروش نرفته است ،مي خواهي آن را به اين بفروشي؟
آنگاه جنسش را فروخته و با ماهي گنديده به منزل بازگشت .به همسرش گفت :برخيز و فکري
براي اين ماهي بکن .از گرسنگي مرديم.
همسرش برخاست تا چيزي بپزد .شکم ماهي را شکافت و ناگهان مرواريدي از شکم ماهي پيداشد.
زن گفت :سرورم از شکم ماهي چيزي سفيد و کوچکتر از تخم مرغ بيرون آمده است و به تخم
کبوتر شباهت دارد.
مرد گرفت :ببينم .ان چبز را نگريست ولي چنان چيزي در مدت عمرش نديده بود و عقل از سرش
پريد و حيران شد .به همسرش گفت :بگمانم اين مرواريد است.
سپس آن را برداشته و به نزد مرواريد شناسان برد .نزد دوست جواهرفروشش رفته و سلم کرد
مرد جواب سلمش را داد .پهلوي او نشسته و شروع به صحبت نمود ،مرواريد را بيرون آورد و
پرسيد :ببين قيمت اين چند است؟
مدت زيادي به آن خيره شد و آنگاه پاسخ داد :در مقابل آن به تو چهل هزار درهم مي دهم
درصورتيکه بخواهي مالت را سريع بفروشي و ال اگر خواهان قيمت بالتري هستي آن را پيش
فلن شخص ببر که او پول بيشتر بابت آن مي پردازد.
مرواريد را نزد آن شخص برد .او آنرا نگريسته و به تحسين آن پرداخت .گفت :به شما هشتاد
هزار در قبال آن مي دهم .اگر بيشتر مي خواهي قيمت بيشتري دريافت نمايي آن را پيش فلن
شخص ببر که او قيمت بيشتر مي پردازد.
آن را پيش آن مرد برد و او گفت :در مقابل يکصدو بيست هزار درهم مي پردازم .و فکر نمي کنم
کسي بهاي بيشتري بابت آن بپردازد.
پاسخ داد :آري .آن مرد مرواريد را وزن کرد .آن مرد در آن روز دوازده کيسه با خود داشت که
در هر کدام ده هزار درهم بود .آن ها را به منزل برد تا در جايي بگذارد ،مستمندي را ديد که جلو
درب منزل به گدايي ايستاده است.
گفت :اين همان داستاني است که من داشتم ...بيا تو .و مرد فقير وارد شد.
گفت :نصف اين پول را بگير .مرد فقير شش کيسه را برداشته و باخود برد و دور شد .هنوز راهي
نرفته بود که برگشت و کفت :من نه مستمند هستم و نه نيازمندم .بلکه من را پروردگار بلندمرتبه
ات به سويت فرستاده که در برابر هر درهم ترا بيست قيراط داده است و اين پول که گرفتي يک
قيراط است و نود قيراط ديگر را برايت ذخيره نموده است.
از خداوند مي خواهم که مرا و شما را از صدقه و زکات دهندگان و رحمت پيشگان قرارداده و
اعمال مان را قبول فرمايد.